متن همسفر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات همسفر
بیا که شرح دلم را تو پر ثمر باشی
عبور ثانیه ها را تو رهگذر باشی
ببین تمام نشد خاطرات ما دیگر
همیشه اول هر بیت در نظر باشی
تمام زندگیم شب به شب به تکرار است
بیا که شعرِ نمایان این اثر باشی
ببین نگاه تو ترکم نکرد در...
دست من نیست تویی هم نفسم
دست من نیست تویی همسفرم
ماه من حضرت زیبای جهان
دست من نیست تویی ، در نظرم
فردایی که داری
امان از چشم زیبایی که داری
فغان از موج دریایی که داری
بخوان با نغمه شوریده خود
برایم انچه از نایی که داری
بگیران شعله شعله خرمنم را
به ترفند تماشائی که داری
تمام کوچه می رقصد گمانم
به گیسوی چلیپایی که داری
نمیدانم تو هم میدانی؟...
باز رسید پاییز
جدا شدی تو از من
مثل برگ یه شاخه مثل گل بهاره
نوازش باد ، آمد سراغ تو
دست نسیم برای بردنت
با باد همسفر شدند
بی آنکه بگویم حرفی
دست به دست تو سپرد
به خیال آشنایی تو از من جدا شدی
تو مرا به دست...
همواره تو در سردَر خاطر هستی
یک همسفر شهیر و نادر هستی
هرگز تو گمان مبر که رفتی از یاد
در خاطر ما تو حیُّ و حاضر هستی
بهزاد غدیری شاعر کاشانی
حال دلم خوب نیست...
منم و یک فنجان چای
تکیه داده ام ...
به پشتیِ قدیمیِ قرمز اتاق...
چند بیتی شعر سروده ام
از برق چشمانش...
از سکوت پر از رضایتش...
صدای کلاغ های سرگردان
بر فراز آسمان خانه
خبر از اتفاق غریبی می داد.
اتفاق افتاد...
آن هم چه...