می روی چون رود شب ها در خیال و خواب من ای خروشان روز ها کمتر تویی پیدا چرا؟
چِ حِسِ خُوبیِه حواست شُوت بِشه️ به خیالِ اون ...
خیال و خاطره ات در کنار من هستند به هر طرف بروم چند هم نشین دارم
در دیده من جمله خیالند و تو نقشی بر خاطر من جمله فراموش و تو یادی
خیالت بی خیالم نمی شود چرا...!؟
تمام سهم من از جاده پیچیدن به خیال توست
بہ اندازهٔ یڪ شب خوابِ راحت و یڪ روز خیالِ راحت در آغوشم بگیر خدایا…
بگو خیال تو شب ها کمی به رحم آید قسم به جان عزیزت هنوز بیدارم
دیر آمدی عزیز! من عاشق خیال تو شده ام...
*خیال* از در بیرون می کندم می آیم پنجره باز بود
مجال خواب نمی باشدم ز دست خیال
پیراهنم بوی تورا میدهد ازبس که خیالت را شبهادرآغوش دارم.
هر شب منم و خیال جانان
هزار و یک شب خیال بافتم از تویی که یک شب نداشتمت!
همین که تو هر صبح در خیال منی حال هر روز من خوب است
کسی که خیالتو پر کنه اما دنیا تو نه ترسناکترین آدم زندگی میشه...
هر شب ... از سقف خیالم تو می چکی و این عاشقانه ترین بارش دنیاست
خاطره یعنی؛ لبخند من درخیال تو…
می روم سوی خیال تن به صخره می کوبانم! از تنم... هزار لاله می روید.
به هر دری که میزنم شب است و به هر طرف که رو کنم خیال تو
مست و خرامان میرود در دل خیال یار من
چه خیال های تا به تایی که با موهای تو نبافته ام
آن سوی مرز خیال ابرکی می بارد
خیال او چو ناگه در دل آید دل از جا میرود / الله اکبر