شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
خیال من شده اویی که بیخیال من است!...
خیال وخواب تو بامن همبشه همراه استشبم به لطف جمال تو غرق در ماه استنمیشود شبش از نور و روشنی خالیکسی که از تو ومهتاب رویت آگاه استمحمد علی زمانی علویجه (طوفان)...
قرار بود همیشه قرار من باشی وروشنایی شبهای تار من باشی قرار بود که حرفی نگویی از رفتنشبیه سایه بمانی کنار من باشی قرار بود دلت را به غیر نسپاری همیشه بر سر پیمان و یار من باشی قرار بود بتابی به نیمه شب هایمستاره ای بشوی در مدار من باشیزدم به دار دلم تارو پود عشقت را نه حلقه حلقه طنابی که دار من باشیشدم به لطف خیالت کلاف سر درگم چه میشود که شبی هم دچار من باشی ...
پیش همه جلوی گریه هام میگیرم بی توعزیزقلب پراحساسم میمیرم تنهاتومیدونی من یه مرداحساسیم نذارکه خیال کنم داری میدی بازیم...
خیال و خواب تو بامن همیشه همراه است....شبم به لطف جمال تو غرقه در ماه است... نمیشود شبش از نور و روشنی خالی.... کسی که از تو و مهتاب رویت آگاه است... کلیابی کاشانی...
اسرار دلم جمله خیال یار است...
خیالم قشنگ بود اما خیال بود...
خیال خوب تو لبخند می شود بر لبم...
داشتنتمحال است وخواستنت ؛تنها خیال......
فصل کوچ رسیده و تو باز در خیالم پر میزنی؟...
او عروس خیال توو تو داماد خیال من...
هرشب خیالت که می آیدجوانه میزنمسبز میشوم...
کشتی به ساحل نمیرسدگر ناخدا ، خیال خدایی کند...
قشنگ ترین بافتنی دنیا خیال بعضی هاست...
غرق شدن تو خیالقشنگ ترین نوع مرگ تدریجیه.....
خیال خنده های توشد آرزوی هرشبم......
چنگ زدنبه گیسوانِ بهارخیالیستدر سرِباغ...
صید دریای خیالخوشبختیهفت رنگآسمان....
ذلت کش هزار خیالیم و چاره نیستلعنت به وضع دور ز دلدار زیستن ......
برون نمیرود از خاطرَم خیالِ وصالت اگر چه نیست وصالی ولی خوشم به خیالَت...
به دلم چه آذر آمد چو خیال تو درآمد...
تنها لحظه اکنون است که واقعیت دارد،باقی یا خاطره است یا خیال ......
تو قله ی خیالی و تسخیر تو مُحالبخت منی که خوابی و تعبیر تو محال...
خیال دیدنت چه دلپذیر بود...
می روی چون رود شب ها در خیال و خواب منای خروشان روز ها کمتر تویی پیدا چرا؟...
چِ حِسِ خُوبیِه حواست شُوت بِشه️ به خیالِ اون ......
خیال و خاطره ات در کنار من هستندبه هر طرف بروم چند هم نشین دارم...
در دیده من جمله خیالند و تو نقشیبر خاطر من جمله فراموش و تو یادی...
خیالتبی خیالم نمی شود چرا...!؟...
تمام سهم من از جادهپیچیدن به خیال توست...
بہ اندازهٔ یڪ شب خوابِ راحتو یڪ روز خیالِ راحتدر آغوشم بگیرخدایا…...
بگو خیال تو شب هاکمی به رحم آیدقسم به جان عزیزت هنوز بیدارم...
دیر آمدی عزیز!من عاشق خیال تو شده ام......
*خیال*از در بیرون می کندممیآیمپنجره باز بود...
مجال خواب نمی باشدمز دست خیال...
پیراهنمبوی تورا میدهدازبس که خیالت راشبهادرآغوش دارم....
هر شب منم و خیال جانان...
هزار و یک شبخیال بافتماز تویی که یک شبنداشتمت!...
همین که تو هر صبح در خیال منی حال هر روز من خوب است...
کسی که خیالتو پر کنهامادنیا تو نهترسناکترین آدم زندگی میشه......
هر شب ...از سقف خیالم تو می چکیو این عاشقانه ترین بارش دنیاست...
خاطره یعنی؛لبخند مندرخیال تو…...
می روم سوی خیالتن به صخره می کوبانم!از تنم...هزار لاله می روید....
به هر دری که میزنمشب است وبه هر طرف که رو کنم خیال تو...
مست و خرامان میرود در دل خیال یار من...
چه خیال های تا به تاییکه با موهای تونبافته ام...
آن سوی مرز خیالابرکیمی بارد...
خیال او چو ناگه در دل آیددل از جا میرود / الله اکبر...
مرا از من گرفته است خیال خنده های تو...
تمام سهم من از جاده پیچیدن در خیال توست...