روزها پشت هم بگذرد یادش نکنی شب که می شود اه این شب چقدر بوی تو را می دهد انگار شب از رفتنت طلوع می کند
ترسم به نامِ بوسه غارت کنم لبت را با عذرِ بی قراری ! این بهترین بهانه ...
در نبودت خوب خیاطی شدم ........ صبح تا شب ، چشم می دوزم به در .........
بی تو بی کار و کسم ؛ و وسعت پشتم خالیست گل تو باشی ؛ من مفلوک دو مشتم خالیست
ز شب هراس مدار این هنوز آغاز است بیا که پنجره رو به صبحدم باز است چو آفتاب درخشان چه خوش درخشیدی طلوع پاڪ تو در شب قرین اعجاز است
ماییم و سینهای که بُوَد آشیانِ آه ماییم و دیدهای که بُوَد آشنای اشک...
می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت بی مونس و بی رفیق و بی همدم و جفت زنهار به کس مگو تو این راز نهفت هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت
میروم و نمیرود از سرِ من هوایِ تو داده فلک سزایِ من تا چه بُود سزایِ تو ؟!
زیر باران که به من زل بزنی خواهی دید فن تشخیص نَم از چهره ی گریان سخت است
این عصر چقدر غم انگیز است انگار در تمام قطارها و اتوبوس ها تو! دور می شوی...
برق کفش جفت شده تو گنجه ها با اینا زمستون و سر می کنم با اینا خستگیم و در می کنم ...
گفتی: دوستت دارم و من، به خیابان رفتم فضای اتاق، برای پرواز، کافی نبود ...
وادی عشق بسی دور و دراز است ولی طی شود جاده ی صد ساله به آهی گاهی ..
آدم ها در دو حالت همدیگر را ترک می کنند اول اینکه احساس کنند کسی دوستشون نداره دوم اینکه احساس کنند یکی خیلی دوستشون داره!
گاه میپرسند از من عاشقش هستی هنوز؟ بی تفاوت بودنم را گریه میریزد بهم.....!
میخواهم با تو برقصَم نگفتی خیالَت رقص میداند؟
من از آن روز که قومم به شب آلوده شود و خدا حکم به طوفان نکند ! می ترسم........
گاهی آدمی دلش فقط یک دوستت دارم میخواهد که نَمیرد ...!
پدر خیال می کرد آدم وقتی در حجره ی خودش تنها باشد تنهاست؛ نمی دانست تنهایی را فقط در شلوغی می شود حس کرد...
چه کرده ایی تو با دلم..! که نازِ تو ..... نیازِ ماست!!
به هر تار جان ام صد آواز هست دریغا که دستى به مضراب نیست!. چو رؤیا به حسرت گذشتم، که شب فرو خفت و با کس سر خواب نیست...
جانا، ز عشق رویت جانم رسید بر لب تا کی ز آرزویت بیچاره زار باشد؟
دوش ز دست رقیب، ساغر مٍی خوردهای من به خطا رفتهام، یا تو خطا کردهای؟!
مال از بهر آسایش عمر ست نه عمر از بهر گرد کردن مال. عاقلی را پرسیدند نیکبخت کیست و بدبختی چیست؟ گفت : نیکبخت آن که خورد و کشت و بدبخت آنکه مُرد و هِشت. مکن نماز بر آن هیچ کس که هیچ نکرد که عمردر سر کرد و نخورد...