مثل رقصیدن صبحی که تماشا دارد شوق دیدار تو کنج دل من جا دارد
تو سرگرمِ تماشایی ومن گرمِ تماشایت تماشای تماشایت تماشایی تماشایی ست
دنیا برای تماشای تو اتفاق افتاد!
اسفند من! امسال هم سر حال باشی امسال هم از جلوه مالامال باشی ... اسفند من امسال هم امیدوارم تا هم تماشا باشی و هم فال باشی
مینشینی در سکوتِ قاب عکس روی میز مرگِ هر روز اسیرت را تماشا میکنی...
کسی انتظارم را نمیکشد/ منم و/زخم کلمات/و صندلی که/پشت پنجره گذاشته شده/برای تماشای قطاری/که ان سوی مرز/ میرود و سوت میزند.
گر چشم دوختم به تماشای این و آن می خواستم که از تو بیابم ، نشانه ای
عاقبت در شبِ آغوش تو گم خواهم شد دل به دریا زدن رود تماشا دارد...
تهمت نالایقی بر ما زدی،باشد قبول در پی لایق برو،ما هم تماشایش کنیم
باز باد موهای تو را آشفته کرد و من غرق تماشای خیال انگیز ترین تصویر جهانم