پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مثل رقصیدن صبحی که تماشا دارد شوق دیدار تو کنج دل من جا دارد...
تو سرگرمِ تماشایی ومن گرمِ تماشایتتماشای تماشایت تماشایی تماشایی ست...
دنیابرای تماشای تواتفاق افتاد!...
اسفند من! امسال هم سر حال باشیامسال هم از جلوه مالامال باشی... اسفند من امسال هم امیدوارمتا هم تماشا باشی و هم فال باشی...
مینشینی در سکوتِ قاب عکس روی میزمرگِ هر روز اسیرت را تماشا میکنی......
کسی انتظارم را نمیکشد/منم و/زخم کلمات/و صندلی که/پشت پنجره گذاشته شده/برای تماشای قطاری/که ان سوی مرز/ میرود و سوت میزند....
گر چشم دوختم به تماشای این و آن می خواستم که از تو بیابم ، نشانه ای...
عاقبت در شبِ آغوش تو گم خواهم شددل به دریا زدن رود تماشا دارد......
تهمت نالایقی بر ما زدی،باشد قبولدر پی لایق برو،ما هم تماشایش کنیم...
باز بادموهای تو را آشفته کردو من غرق تماشایخیال انگیز ترین تصویر جهانم...