جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار
بوسیدن تو تنها تکراریست ، که تکراری نمی شود
بیهوده نگردید به تکرار در این شهر او طرز نگاهش، بخدا شعبه ندارد...
جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست
مادر نه تکرار میشود نه تکراری
تو... تکرار نمی شوی این منم که دلبسته تر می شوم...!
بیا رسم دنیا را بهم بزنیم من زمزمه می کنم و تو تکرار کن آنگاه کلاغ می شود همای سعادتت!
رفتنت چون بودنت تکرار رنج زندگی است مثل جای خالی ساعت به دیوار اتاق
جمعهها حس عجیبیست میان من و دل دل آواره به تکرار تو را میخواند ...
به تکرار یک فصل دائم رسیدم زمستان ... زمستان ... زمستان ... زمستان ...
همسر مهربانم عمرت به شیوه ی باران پُر از تکرارِ طراوت باد… تولدت مبارک
و من اگر یک بار دیگر زندگی کنم هیچ چیز را تکرار نمی کنم جز دوباره عاشق *تو* شدن را...
زندگى مث یه معلم خوبه وقتى درسیو یاد نمیگیرى واست تکرارش میکنه..
همه یه خاطره ی خوشن که تموم میشن تو یه خاطره ی خوشی که هی تکرار میشی!
باران گرفته است کنارِ نبودنت باران گرفته است همان جا که نیستی تکرار میکنم که کمی بیشتر بمان تکرار میکنی که نباید بایستی
از هر تکراری خسته ام جز دوست داشتنِ تو...
هر بار که می خواهم به سمتت بیایم یاد می افتد *دلتنگی* هرگز بهانه ی خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست
هر کس سزاوار فرصتی دیگر است اما نه برای تکرار همان اشتباه...!