کاش فرشته ای هم بود به نام عشقائیل... که روزی در صور خود بدمد و بگوید دلتنگی تمام شد ، هر کسی عشقش را بردارد و ببرد..
یکی میآید یکی میرود و این قانون بقای زندگیست اما تو که رفتی هیچ کس نیامد انگار قانون بقا هم پوچ است وقتی تو نیستی.
مادرم... دستهایت کجاست ، کنار بزند دلتنگی ام را خیالت همه جا با من است ، دلم گرمای بودنت را می خواهد نه سردی خیالت را ...
از تمام دلتنگی ها ، از اشک ها و شکایت ها که بگذریم باید اعتراف کنم مادرم که میخندد خوشبختم !
نمی دانم سیگار ها کوچک شدند ، یا نبودت ، کام های مرا عمیق تر کرده ... !
خدایا همه از تو میخواهند بدهی اما، من از تو میخواهم بگیری خستگی،دلتنگی و غصه ها را ، از لحظه لحظه ی روزگار همه آنهایی که دوستشان دارم
بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالی ست بدجور از نبودنت شاکی ست هر جا هستی برگرد که اصلا حالم خوب نیست...
گرفته تر از ماه گرفتگی آفتاب گردان
یعنی میشود روزی که... رویِ همین صفحه بنویسم: آمد.... که بماند...
همیشه کسانی هستند که در نهایت دلتنگی نمی توانیم آنها را در آغوش بگیریم بدترین اتفاق شاید همین باشد...
حرف برایِ گفتن زیاد داشتم اما نمی دونم چرا نتونستم هیچ کدوم رو بنویسم فقط اینکه دلم خیلی برات تنگ شده....
کلمات هم نمیتونَن بیان کنن که چقدر دلم برات تَنگ شده
دلم از نبودنت پر است ، آنقدر که اضافه اش از چشمانم میچکد !
دلبرکِ زیبا روی مادر عزیزِ لحظه های مادر بهارِ زندگیِ مادر سنگِ صبورِ لحظه هایِ دلتنگی مادر
مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود !
سر انجام... روزی خواهی بارید بر دلتنگی هایم، مدتهاست چترم را بسته ام
کتمانِ دلتنگی، بند آمدنِ نفس است...
نمیدانم از دلتنگی عاشقترم، یا از عاشقی دلتنگتر! فقط میدانم در آغوش منی بی آنکه باشی! و رفتهای بیآنکه نباشی.
کاش اینجا بودی همین کنار خودم و من یادم می رفت که خسته ام خرابم ویرانم....
باران بارید بوی دلتنگیهایت بلند شد
بدترین نوع دلتنگی دلتنگ شدن واسه کسیه که کنارته ولی اون آدم سابق نیس !
وزن دار نمیگویم قافیه هم نمیگذارم بی پرده و رک میگویم دلتنگتم
همسر بسیار عزیزم عشق تو زیباترین لذتی هست که تا به حال تجربه کردهام و دلتنگی تو بدترین دردی است که تا به حال از آن رنج بردهام خیلی دلم برات تنگ شده
زمستان همین است که هست حالا در این باغچه حتی دلتنگی هم نمی روید!