ای عشق روزگار فراوانی ات بلند شب های نازنین پریشانی ات بلند
عشق نرخ ندارد به هر قیمتی فروختی ارزان است!
زندگی بی عشق جهنم است آسمان بی خورشید شب است اما من بی«تو» نامی نخواهم داشت...
و عشق یعنی غمی عمیق، اما بسیار عزیز آیا تو تا به حال، غمِ عزیز کسی بوده ای؟
به فتوای دلم سر در مسیر عشق می بازم اگرچه عقل می گوید که دل بستن خطر دارد
عمر که بی عشق رفت هیچ حسابش مگیر
دستان گرم عشق ، جای تفنگ نیست، قلبی که می تپد، میدان جنگ نیست،
چون به ترازوی عشق هر دو برابر شدیم مهر تو کم می شود، عشق من افزون چراست؟
عشقی ڪه باتو خالص شود خوش است نازم به عشق ناب ڪه خریدار آن منم !!
با انار سرخ لب هایش فریبم داد ومن روزه خواری هم اگر کردم گناهم پای عشق!
از عشق سرشارم سرشار از عشق تو
گفتی اَم درد تو عشق است، دوا نتوان کرد دردم از توست، دوا از تو، چرا نتوان کرد؟
بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید بهار رفت و تو رفتی و هرچه بود گذشت
عشق عاشقی کردن میخواد عاشقی نکنی باختی
قسمت دشمن انسان، نشود روزی که "دوستت دارم" معشوق به"اما" برسد...
مرا هنگام رفتن، در بغل کردی، ولی این کار دقیقٱ مثل بسم الله یک قصاب می ماند..
دور دل را با حصاری محکم از عشقت کشم مثل دیوار بلند کشور زیبای چین
گره به کارِ دلِ آدمی ست همچو نفس گره گشای تویی، ای هزار دستت عشق...
خدا کند همه عشق ها به هم برسند من و تو نیز در این لا به لا به هم برسیم
عشق تویی که هر عید نو میشوی در من
تو بگو دوستت دارم بهار می پیچد لای موهایم عشق شکوفه می زند ...
کمی دیر آمدی ای عشق اما باز با این حال اگر چیزی از این غارت زده باقیست غارت کن
دعای لحظه ی تحویل سال ابنگونه شد ما را: خدا عشق تو را در قلب من افزون کند یارا...
دوستت دارم به وسعت آخرین عشق ، آخرین آرزویم با تو بودن است ...