دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرود هواگرفته ی عشق از پی هوس نرود
دو روزه فرصت وهمی که زندگی نام است گر از هوس گذری بی ملال می گذرد
من هوس کردم که مهمانت کنم یک بوسه ای حیف سرما خورده ای ،فعلا بیا شلغم
عشق؛ یک فنجان چایِ قند پهلوست! آخ که اگر به موقع هوس کنی چقدر میچَسبد..!
گفته بودم میکشم دست از شراب و مِی خوری تا لبت دیدم هوس کردم که بد مستی ڪنم
چنان گلی که هوس می کنم برای تبرک به دست خویش ز پیراهنت گلاب بگیرم
درد یعنی که شبی بین غم و بی خوابی هوس دیدن یاری که تورا کشت، کنی...
هوسِ بوسه های کودکانه ڪرده ام… یڪی من،یڪی تو .
آخ هوس بغلتو کردم دلم میخواد چشمامو ببندم و ببینم تو حصار بازوهات قفلم کردی عشقم
چقدر عاشقان تقلبی زیاد شده اند ؛ آنان که هوس را بجای عشق درآغوش کشیده اند
امروز عجیب هوس کرده ام در آغوشت ... "مرداد" را مزه کنم.!
نه غمی می رود و نی هوسی می آید عجب ای دل که هنوزت نفسی می آید
خودمانیم رفیقان به کسی بر نخورد هر هوس را به غلط عشق حسابش کردیم ...
ما آرزو کردیم و حسرتش رو خوردیم دیگران هوس کردن و لذتش رو بردن...
پروانه که هر دم ز گلی بوسه رباید این طبع هوس جوی ندارد که تو داری
دل آبستن یار هوس باغ بهشتی داشت که دگرسیب نداشت
افطار نکرده هوس بوسه نمودی بی شک که عجولانه ترین کار جهان است
از غنچه لعلش هوس بوسه نمودم خندید و به من گفت زیاد از دهن تست
آقای قاضی عیب از خودمون بود هر هوس رو به غلط،عشق حسابش کردیم.
خودمانیم رفیقان به کسی بر نخورد هر هوس را به غلط عشق حسابش کردیم
چال لپ است دیگر ... گاهی هوس می کند رخ بنماید و هوش و حواس مذکر جماعت را به یغما ببرد...!
دوست داشتنت هوس نیست ڪہ باشد و نباشد نفس است تا باشم تاباشی...
میرسد و می گذرد زندگی آه که هر دم نفسی هست و نیست حسرت آزادیام از بند عشق اول و آخر هوسی هست و نیست
ظاهر آراستهام در هوس وصل ولی من پریشانتر از آنم که تو میپنداری...