پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
بگذار جهان بپوسدبگذار آسمان بمیرد ما زنده ایم در خدایگانِ سایه ها ممنوع و بی پایان در میان گورها دوباره متولد با آتشی که هرگز نمی میرد......🕊️....فیروزه سمیعی...
هر آنچه در جهان وجود دارد تنها تویی دست توچشمانت و قلبت که در این لحظه جهان مرا تشکیل می دهد......❤️فیروزه سمیعی...
مرگمحبوب من استبوسه ای نرم مى نشاندبر لبان رنگ پریده امدر سایه سار شب و در این بوسه ی خاموشقصه هابى پرسش پایان می یابد...🤍🍂فیروزه سمیعی...
گاهی همه چیز عجیب استتو عجیبی من عجیبم همه چیز عجیب در عجباعجیب تر از آنچه که فکر می کنیعجیب بودن در لابه لای لحظات گم می شود در تو و من در هر چیزی که لمس می کنیم و در هر چیزی که درک می کنیمعجیب تر از آن است که بتوان گفت و همچنان در این عجیب ترین دنیا عجیب بودن حقیقت ماست...🍃🌸فیروزه سمیعی...
درونم موجی است که هیچ ساحلی را نمی شناسد می چرخد در هزار چرخش بی پایان مثل چشمی که باز و بسته می شود بی آنکه نگاهی بیاندازدنه صخره ای نه سکوتی فقط تکرار نبضی بی حافظه که خودش را مدام فراموش می کندو من آن قدر فرو می روم تا جایی که حتی خواب به خوابم نمی آید.فیروزه سمیعی...