پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
صبر مرا به خنده ی خود امتحان مکن.حجت اله حبیبی...
صبر کردن اوج احترام به حکمت خداوند است...
دلم بردی و آنگاهی به پندم صبر فرمایی...
صبرم از پای درآمد، تو مرا دست بگیر...
ای صبا حالِ جگر گوشهٔ ما چیست بگودرد ما را به جز از صبر دوا چیست بگو...
هنوز دیر نیست؛هنوز صبرِ من به قامتِ بلندِ آرزوست ......
یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستماز صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم...
ای مرگ! بیا که زندگی کشت مرامن کاسه ی صبری ام، که لبریز شده...
خدا صبری بده به قلبی که ،چیزی رو میخواد و نمیشه ....
من صبورم اما !آه...این بغض گرانصبر چه میداند چیست......
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شدکاسه ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد...
برای رسیدن زمان مناسب صبر نکنزمان برای تو صبر نمیکنه...