سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
انگار ماه🌙 جا خوش کرده بود در گوشه ای از صورتشآنقدر سیرت زیبایی داشت که نگذاشت هیچوقت متوجه ماه گرفتگی صورتش شوم!!! همیشه بعد از آرایش قبل از آینه از من می پرسید؟ زیبا شدم...و من چقدر لذت میبردم از بودن در کنار زنی که زیبائیش را بامن تقسیم میکرد......
آدم روبروی تو دیوونه میشهدوتا چشم مجنون خوش رنگ دارییه گردان جنگی تو موهاته دخترتو معلومه با من سر جنگ دارییه جوری نگام می کنی تازه می شمیه جنگل میون یه دشتی عزیزمشبیه یه بارونِ ناب بهاریتو مازندرانی،تو رشتی عزیزمبا اخمت یه شهرو به بازی بگیریکسی پیش تو اعتراضی ندارهتو انقدر جذاب و خوبی نگاهتبه آرایش اصلا نیازی ندارهآدم روبروی تو دیوونه میشهبا این حس نابی که تو خنده هاتهخدا رو چه دیدی شاید گُر گرفتماز این شعله ه...
بانوی من آرامشت را دوست دارمزیبایی و آرایشت را دوست دارمدر چشم تو یک لشکری آماده باش استجنگیدن با ارتشت را دوست دارمیک دنده ای و غدی و حاضر جوابیاما زبان سرکشت را دوست دارممی خواهمت، خندیدی و گفتی چرا من؟هم پاسخ و هم پرسشت را دوست دارمگفتی که دیدار من و تو اشتباه استاین اشتباهِ فاحشت را دوست دارموقت غزل خواندن بیا شوری به پا کنلحن صدا در خوانشت را دوست دارمیادش بخیر، روزی به من گفتی عزیزمدر عاشقیِ من کوششت را...
این چهره را، بانو، به آرایش نیازی نیست بر چهره ات زیباتر از رژ، رد لبخند است احسان پرسا...
تبسم،کم خرج ترین آرایش چهره است....
بلند شو آرایش کندلم برای سرمه ات تنگ شدهبرای رنگ تازه گیسویتبرای همان رقص ساده و نگاه آرام که می اندازی !با توامبلند شو دیر شدهباید برویم و زود برگردیمدلم برای آمدن از مهمانی تنگ شدهوقتی که خسته روی تخت می افتیو حواست نیست که زیبا شده ای......
بهترین آرایشها در زندگی:حقیقت برای لب هابخشش برای چشمهانیکوکاری برای دست هالبخند برای صورتو عشق برای قلب استاز آنها خوب استفاده کنیم وبه زندگی زیبایی ببخشیم...
هیچ فردی در پی اصلاح خویش نیستهر که را دیدیم در پی آرایش روی خود است...
دیروز زنی را دیدم که مرده بودمثل ما نفس می کشید اما مرده بود...راستی یک زن چطور می میرد؟یا لبخند به لب ندارد،یا آرایش نمی کند،یا دست کسی را نمی فشارد،یا منتظر آغوشی نیست...یا حرف عشق که می شودپوزخند می زند......
اگه کثافت رو با خودکار معطر بنویسی همچیزی از معناش کم نمیشه !درست مثه آدمهای گندی کهلباس و آرایش و موقعیت خوب دارن !...
ارتش زیبایی ات کافیست، آرایش چرا؟!اینقدر جنگنده ! آن هم غیربومی خوب نیست...
به نامزدم گفتم: پاشو بریم ورزشگاه؛ گفت: آخه چیجوری؟من دخترم رام نمیدنگفتم: تو آرایش نکن بقیهش با من...
آنقدر از تو گفتمآنقدر از تو نوشتمکه تمام شهر عاشقت شده اندباید آرایشت را در شعرهایم عوض کنمرقیب خیلی زیاد شده...
هیچ فردی در پی اصلاح «خوی» خویش نیستهر که را دیدیم در آرایش «روی» خودس...
نیگاش کن نکبتو همش آرایشه...اولین واکنش دخترا وقتی یه دختر خوشگل تر از خودشون میبینن....
ارتشِ زیبایی ات کافی ست، آرایش چرااینقدر جنگنده! آن هم غیرِ بومی خوب نیست...
مورد داشتیم جشن تولد تو باغ بوده ، بارون میاد همه ی آرایشا پاک میشه و جشن تولد تبدیل میشه به هالووین...
هیچ مقداری از آرایش قادر نیست شخصیت را بپوشاند......