پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ندانستی دَهَن لقّ است و مویت را رها کردیبه هر سمتی که ممکن شد رسانده باد ، بویت را...
رفت، به گمانم کسی منتظرش بود که اینگونه مرا زود رها کرد...
ماهی را رها کناین نوازش بی آب یعنی مرگعلی گلشاهی (ورژیرا)...
من رها گشته در خودادغام گشته درتواز من تا توراه گریز نمانده است....
بوسه میزنم بر دست های مردی که هیچ گاه دستهایم را رها نکرد!همسر عزیزم روزت مبارک...
Rest your mind Calm your heart Free your soul به ذهنت استراحت بده. قلبت رو آرام کن و روحت رو رها کن....
گاهیبایدرهاکنیوبروی!مثلمادرموسیاگرصلاحباشدخدابَرشمیگرداند...!...
ما را به خود کردی رها شرمی نکردی از خدااکنون بیا در کوی ما آن دل که بردی باز ده...
گفت: «عشق نه، بیا تا همیشه دوست بمانیم»دستش را رها کردم گفتم:«ببخشید ما به کسی که برایش ،روزی چندبار از درون فرو میریزیمدوست نمی گوییم...»...
بیا و با تابش ماه نگاهتشب هایم را از تاریکیرها کن و جانم را... به نور نگاهت پیوند بزن....
مهربانی گرچه آیین قشنگیست امامهربان باشی رهایت می کنند......
ما را شکست خوردهما را با اشکهایمان رها کردند و رفتند و از آن روز بود که مابخشیدن را از یاد بردیم ......
تو دل بستی به معشوقی که خود معشوقه ها دارد رها کن ای دل غافل خدای بت پرستت را ....
نمی دانم چه بر سر قلبم آمدهکه مرا رها می کندتا به تو برسد......
دست هایتسرنوشت من استرهایشان نمی کنم...
شبیه قاصدک هایرها در دشت میدانم...لبت بر باد خواهد دادروزی دودمانم را !!!...
سه گروه راهرگز فراموش نکن :آنها که در شرایط دشوار کمکت کردندآنها که در شرایط دشوار رهایت کردندآنها که در شرایط دشوار قرارت دادند....
ناجی قلب ترک خورده منصدا بزن مراکه شایدطنین صدای تو مرا از این ظلمت رها سازد...