متن آریا ابراهیمی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آریا ابراهیمی
جاده می خواند تو را
برگرد
فصل زندگی ست...
شراره های نور خواهد درخشید
غم کوله بارش را خواهد بست،
زخم ها بهبود می یابند
در دستان بهار سبز خواهیم شد.
آریا ابراهیمی
تو که لبخند زدی
جهان زیبا شد...!
آریا ابراهیمی
من
نیست ترین
هست جهانم...!!
.
آریا ابراهیمی
قرص ماه
آرامبخش درد
شبهای من است
در من ببار
تا گُل دهم
حتی در این دلمردگی
حال من
حال خاکی ست
که افتاده به پای ماهی
وطن
وتنم
مادر
مادر
لبخند خدا بود ،
پرید...
کوه
اگر به حرف بیاید ،
از پدر می گوید ...
دل پُر از
سفره های
خالی ست..
و شبی است بی ماه
خانه ای بی مادر ..
انسان تا زمانیکه مادرش
را دارد خوشبخت است ..
و کسی در انتظار باران
پژمرد ...
این روزها
نفس نه
آه
می کشیم
آن سوی خیال
ابرکی می بارد ...!
آریا ابراهیمی
مانند مرده ای میان زنده ها
یا زنده ای میان مرده ها
تفاوتی نمی کند
وقتی کسی تو را نمی فهمد ...
بم بود ،
بدرودش
.
آریا ابراهیمی
بریدی
بریدم
تو از من
من از خود
بریدی تو از من ،
بریدم من از خود