متن ارس آرامی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ارس آرامی
من سرشار از باریدن،
بر پهنه ء شیشه این پنجره بودم،
ولی او رد انگشت قلبی،
روی بخار آن شیشه بود !!
ارس آرامی
ما در این دیوار زمانه
همان خشت کج معماریم !!
ارس آرامی
عشقی که به دل چو راز ماند به چه ارزد ،،
عشق آنجا قشنگ است که به اوج ابراز رسد
ارس آرامی
هرگز دلی چو من،
بسته به خیال بی خیالی مباد !!
ارس آرامی
ما فقط یک ایستگاه نشین بودیم
نه مسافر این قطار...
این را وقتی فهمیدم که:
قطار در روحم سوت کشید
و ریلِ دردهایم به هم رسیدند!
ارس آرامی
در آغوشش جهنم را خریدم
هر چه بادا باد...
ارس آرامی
بی چتر زیر این باران کنار تو بودن ؛
حظ عمر من است
ارس آرامی
بر لبان گیر مرا چون جام \مِی\ بر لب مخمور مست
سرکش چون خماری در عطش شراب هفت ساله
ارس آرامی