عشق واقعی یعنی یه بغل محکم بعد از یه دعوای سخت
از حاصلضرب من و تو عشق بپا شد از خاطره ام عشق تو منها شدنی نیست
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم
عشق یعنی من انتخاب می کنم چه کسی ویرانم کند ️
هرکسی روی تو را دید از این کوچه نرفت و هم اینک سبب وسعت تهران شده ای
بد ترین حالت یک عشق بلاتکلیفی ست...
عشق واقعی اونیه که هیچوقت نتونی فراموشش کنی
عشق آن بغض عجیبی ست که از دوری یار نیمه شب بین گلو مانده و جان می گیرد...
هیچ میدانی که من در قلب خویش نقشی از عشق تو پنهان داشتم؟
صبحِ من مزه ی لبخندِ تو را کم دارد..
وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی...
کاش همه یکی را داشتند که عشقش یکی باشد
بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟ دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود
عشق یعنی؛ خواسته های یکی دیگه رو به خواسته های خودت ترجیح بدی
با اینکه هوای جهان خوب نیست به عشق تو دارم نفس می کشم!
من تو را به هر زبان ترجمه کردم عشق شدی
فرمانده عشق یار محبوب تویی دردانه تویی /کمال مطلوب تویی
عشق تو به تار و پود جانم بسته است بی روی تو درهای جهانم بسته ست
در جامعه ای که مردم از آزادی محرومند عشق / فرصتی برای تجربه کردن آزادی است.
عشق تو به تار و پود جانم بسته ست بی روی تو درهای جهانم بسته ست
از عشق سخن گفتن برای آدمی هنوز خیلی زود است ! خیلی زود...
قشنگی عشق به این است که کسی باشد بی وقفه تو را دوست بدارد...
محکوم به حبس ابد در سینه ام عشق را که جانی ست
قسم به عشق که هیچ به دل نشسته ای ز دل نخواهد رفت