متن انتشار اول فروردین۱۴۰۴
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات انتشار اول فروردین۱۴۰۴
این روایت که تمام شود
می رقصد
شکوفه ی سیب
برسطر اوّل
وَ می تکاند آستین از غم.
از کدام ثانیه عبور کرده ای
که از تو روشن شده
چشمِ تقویم
و جان گرفته
واژه های پوسیده؟
ای جوانه ی نوپا!
به کدام ریسمانِ خورشید
گره خورده ای
که به تحلیل کشانده ای
رگهای جهان را؟
سپر می اندازم در برابرت، زیرا
حریف چشم تو هرگز نمی شود دلِ من.
هزار کوهِ یخی قد کشید در شعرم
نداشت معجزه ای آفتاب مایلِ من
به غیراز آینه هرگز قبول باید کرد
نبود حتّی یک آشنا، مقابلِ من
اگر چه منتظر زخمِ واپسین بودم
نماند برسرِ عهدی که بست، قاتلِ من
به شِکوه لب نگشودم تمام عمر از تو
شبیه بُغضی در پرده ماند ، مشکلِ من