متن تلخ و شیرین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تلخ و شیرین
انباراشکها را دیده ای هرگز
به گمانم جاییست به مانند خانه مورچه ها
ذخیره دانی هست پر
و گاهی که دلشان بخواهد سرسره بازی میکنند
بدون حرفی و حدیثی
پشت سرهم می غلطند بر گونه ها
به گمانم آن وقتیست که جایشان دیگر خیلی تنگ است
طاقت بغضهای تلنبارشده هم...
شنبه ها از جنس تولدند مثل نوزادی که با گریه ای تلخ، آغاز می کند، اما با لبخندی شیرین، دنیایی را روشن می سازد.
در قلب شنبه، صدای ثانیه ها متفاوت است؛ انگار زمان دست هایش را به سوی ما دراز کرده تا باز هم فرصت نوشتن روی برگه های...
در آخرین روز تابستان، آهی در هوا،
پرتوهای طلایی خورشید با ناامیدی مهرآمیزی محو می شوند.
برگ ها اسرار خود را زمزمه می کنند، همانطور که رنگ ها می درخشند،
یک وداع تلخ و شیرین با روزهای گرم و آفتابی.
پرندگان در حالی که خداحافظی می کنند، آهسته آواز می...