متن بغض فروخورده
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بغض فروخورده
اشک آمد ورسوا کرد این بغض غریب را
غریب بمانی ای چشم از بس
این دل را رسوا می کنی…
دلتنگی یعنی بغض کنی
در خودت فرو بریزی
شانه ای نباشد سرت را بگذاری
دستی نباشید مرهمی روی زخم هایت بگذارد
خود را در کنج اتاقت حبس میکنی
با حسرت عکس هایش را تماشا میکنی
در تنهایی جان ب جان تسلیم می شوی
خشت خشت وجودت ویران می شود…
ودر...
انباراشکها را دیده ای هرگز
به گمانم جاییست به مانند خانه مورچه ها
ذخیره دانی هست پر
و گاهی که دلشان بخواهد سرسره بازی میکنند
بدون حرفی و حدیثی
پشت سرهم می غلطند بر گونه ها
به گمانم آن وقتیست که جایشان دیگر خیلی تنگ است
طاقت بغضهای تلنبارشده هم...