متن خاطره دردناک
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خاطره دردناک
بی سرانجام روی بالشِ خیس
تبرِ درد کودتا میکرد
همه جای اتاق خونی بود
انتهای مرا جُدا میکرد
چشم های همیشه بارانی
رویِ کاشی شبانه سُر میخورد
تَهِ دنیای باورِ مرطوب
نبضِ عکسِ جنایتی می مُرد
بین دندانه های فُرمالین
لبِ آغشته ی دُعا جان داد
بعد این، روزگار خواهد...
تو،
آخرین لبخندِ
در آن لحظهی جدایی بودی،
که پُر اندوه و آکنده از غم، بر لب نشاندی.
آمد طرفم یکصد و ده ترکشِ سرکش
مجروح شدم جبهه به ده ضربهی ترکش
درکش نبود ساده ولی باورشان کن
هر چند که سخت است همان جبهه و دَرکش.
خاطرات سایه اند
همیشه کنارمان
حتی اگر بخواهیم
فراموششان کنیم
اقتدار و. ابهتش زیباست
زخمی از شقاوت دنیاست
یادگاریّ تلخ آدم هاست
درختی که روی آن یادگاری حک کرده اند