دلبری چشم هایت دلم را هوایی می کند و صدایت که عاشقانه دوستش دارم... تولدت مبارک عشق من
باران چه دلبری می کند برای بهار ! پاییز کم بود بهار هم عاشق شد …
دلم که تنگ میشود برایت بیا روبه رویم بنشین ... دلبری از تو شعر از من ... چنان عاشقانه ای ببافیم برای هم که دوباره بهار شود...
تو فقط بگو دوستت دارم.. من احساسم را چنان به نگاه هایت گره خواهم زد که خورشید هر روز صبح، قربان صدقه دلبری هایِ مابرود.. ️️️
دلبری و دلفریبی جامه ی رزم توبود
زن میتواند چنان نفرت بیاموزد که دلبری را از یاد ببرد.
ور گُل کند صد دلبری ای جان تو چیز دیگری... .
هر شاهدی که در نظر آمد به دلبری در دل نیافت راه که آنجا مکان توست
فرصت دلبری بده به زمستان بهار بانو...
طاقت دلبری هاتو،اون خندیدناتو،اون چال گونه هاتو ندارم ندارم
دلبری با دلبری دل از کفم دزدید و رفت هرچه کردم ناله از دل , سنگدل نشنید و رفت
یلدا آخرین دلبریِ پائیز است… مثل زنی که درست لحظهٔ رفتن, گیسوان مشکی بلندش را باز میکند…! یلدایتان مبارکباد
دخترهای ساده ... دلبری بلد نیستند... سوختن و ساختن بلدند خوبی ها را فقط میبینند دلتنگیشان را جار نمیزنند دلشان که میشکند سکوت میکنند و فقط بغض ...
تو ناز کن من تمنا ، تو دلبری کن ، من تماشا️ ️️️
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری ست جای گلایه نیست که این رسم دلبری ست
حالا که دلبری را بلد شدید هنر دل نگه داشتن را زود تر یاد بگیرید
تو را در دلبری دستی تمام است تمام است و تمام است و تمام است بجز با روی خوبت عشق بازی حرام است و حرام است و حرام است