متن دلنوشته خاص
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته خاص
روزهایی وجود دارند که، همه به طولانی بودنش تابستان میگویند و به کوتاه بودنش زمستان!
اما من ، شب های بدون اورا شب های طولانی تصور میکنم.
شب های دلگیری که وسیله ایست برای قدر دانستنش!
شب هایی درازو یلدایی!
اما ناگفته نماند، شب هایی هم هستند که کوتاه اند....
از دست دادن یه سری آدما
باعث میشه بهتر ببینیم
اینو بفهمید که بعضیا تو زندگیتون
فقط یه مانع دید برای نگاه کردن به خیلی از قشنگیا هستن!
Saeideh...
ازت مے خوام بدونی:
عصبانیت: ﮐﺒﺪتو ﺿﻌﯿﻒ مے ڪنہ.
ﻏﻢ وﻏﺼﻪ: ریہ هاتو ﺿﻌﯿﻒ مے ڪنہ.
ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ: معدہ تو ضعیف مے ڪنہ.
ﺍﺳﺘﺮﺱ: ﻗﻠﺐ ﻭ ﻣﻐﺰتو ﺿﻌﯿﻒ مے ڪنہ.
ﺗﺮﺱ: ﺑﺎﻋﺚ بروز اشڪال در ﮐﻠﯿﻪ ﻫﺎت مے شہ.
و اشڪ ریختن: باعث از دست دادن مقدار زیادے ویتامین سے بدنت...
باید اتوبوس خودم را عوض کنم
دیگر سالهاست...
طُ را در صندلیِ آخر نمی بینم
🔹 [ سردار ] https://gerdioz.blog.ir/
این روزها می گذرد، این روزها که کارد به استخوان زندگی رسیده و تحمل آخرین سنگر ماست. این روزها که غروبش ساعت ها طول می کشد، قلمی نمی چرخد، در تنگ گشوده نمی شود و نیمه ی تاریک زمین در حال گسترش است. شاید که آفت به مال و جان...
مطلق ترین حماقت من میدانی چه بود؟؟؟
صیغه ی حرمتت صرف استمرار هر ثانیه ی عمرم بود ، دلت را التزام دلم می دانستم ،،،
نقل آن فعل اخباری پروازت با دگری
ثابت کرد داشتنت بعید بود بس بعید ...
گاهی وقت ها دلم یک :هم کلام: می خواهد تا ساده به او بگویم سلام...
گاهی وقت ها دلم فقط یک :هم قدم: ساده می خواهد که صدایش کنم
بگویم آیا می آیی چند قدم همراهیم کنی؟
گاهی یک :هم پا: تا پایه دیوانه بازی هایم بشود!
گاهی وقت ها...
صنمای عزیزم ،سلام
بگذار برایت بگویم
نمیدانم چرا ذهنم مثل سابق یاری نمیدهد برایت بنویسم
از پیتزا خوردنم ،تا مطالعه کردنم،از تفریحاتم یا از جنگل رفتنم .. .
دیگر مثل قبل کلمات از قلبم جاری نمی شوند
اه جانای من،نمی دانم ،نمی دانم چرا
اما این را خوب میدانم
این...
میدانم از راه میرسی
شاید هم موهایت سپید شده باشد
و یک کلاه لبه دار مشکی هم بر سر داشته باشی
با عصایت بیایی
و همان چشمان...
شاید من کمرم خمیده باشد
موهایم سپید ،فرقشان را باز کرده ام و شانه زده ام
و هر روز نگاهی به کوچه می...
میگن برای عشق باید جنگید ...
برای زندگی باید جنگید ...
برای خیلی چیزها باید جنگید ...
اما من میگم :
واسه هرچیزی بجنگ جزء دلی که با تو نیست !
هی خواستم و دور شد... هی گشتم و گم شد...
آخرم عاقبت حراج این دل...
مال بد بیخ ریش صاحب شد!!!
سیما ذوالفقار
منتظرم که جمعه بیاید و
همه تقصیرهارابندازم
گردن آن بیچاره!
اصلا خودهم میدانم
روزهاهیچ تقصیری ندارند...
مهمانی مرده ها را دوست می دارم
نه با دعوت می آیند و نه بی خبر
بی منت می مانند
به سکوت شمعی میان الفاظ تاریکی بسنده می کنند و به فاتحه ای قانع اند
شاید دیوانگی باشد باتو حرف زدن درخیال عشق من
اما من عاشق این دیوانگی نه عاشق توام عشق بی خیال من
imkansiz ask
\من از قضاوت شدن نمیترسم\
شاید هرگز نگران این نبودم که دیگران مرا چگونه میبینند و پیش بینی میکنند.
این مردم توانایی حل چیستی زندگی خود راهم ندارند
اگر بخواهیم سرنوشت زندگیمان را به دست این مردم بدهیم
هرلحظه هرکدامشان حکمی صادر میکند و هرروز یک نفر را بالای دار...
گاهی از چشم هم میافتیم
بی آنکه ایستاده باشیم روی لبه ها یا کسی هولمان داده باشد
از چشم هم میافتیم و نه چتر همراهمان هست،نه آن پایین کسی آغوش باز کرده که مارا بگیرد.
از چشم هم میافتیم و هرچه فکر میکنیم یادمان نمی آید قصد خودکشی داشته ایم...
دراین روزگار پرهیاهو سرزمین و ملت ایران را از بلا های طبیعی زلزله و سیل حفظ کن
پناه ایران مان باش ........
زندگی کردن نایاب ترین چیز در این دنیاست !
لذت ببر، نفس بکش، عاشق شو، شکست بخور، پیروز شو، کارهای خارق العاده انجام بده ؛ وگرنه زنده بودن را که همه بلدند، زندگی کن ...
:)