دو سومم را تو تشکیل میدهی الباقی را خیالت ... !
مرا بند کن به بند بند دلت...
بوسههارابهجانمنانداز مرداینجنگتنبهتنهستم!
دختری از امت عیسی دلم را برده است یا محمد ، همتی ده تا مسلمانش کنم
مرا آرام میدارد همین هستم بیادت ها .
تو در من زنده ای... من در تو... ما هرگز نمی میریم...
گفتینظرخطاست تودلمیبریرواست؟
حاضرم در عوض دست کشیدن ز بهشت تو فقط قسمت من باشی و من قسمت تو ...
با شفاف ترین قلب و پاک ترین احساس می پرستمت
جز رنج چه بود سهمت از این همه عشق مظلوم ترین عاشق دنیا *مادر*
عشق فقط یک کلمه بود تا تو اومدی توو زندگیم و بهش معنا بخشیدی ... .
کاش که می شد فقط یه بار بیای بگی دوستت دارم... .
آن قدر میخندم که اشکم در بیاید این هم به نوعی گریه با سبک جدید است
دار و ندارمو میدم که تو همیشه بخندی
مه/ تا دید/ غرق راه رفتنت شده ام/ ترا/ در خودش /گم کرد.
دلِ درخت پُرازشکوفه باد چشمک می زند
تازه بعد از تو به خود آمدم و فهمیدم که چه اندازه به دنیای تو وابسته شدم ...
من پناهنده ام به مرزهای تنت ...
مخمل نازِشبی ، ملتهب و بارانی با تو بی چتر در این کوچه دویدن دارد
به راز گفتم با دل، ز خاطرش بگذار جواب داد فلانی ازان ماست هنوز
نیستی، ولی عزیز؛ عشق تو همیشگیست پس به احترام عشق، چند ثانیه سکوت...
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من می داند و من دانم و دل داند و من...!
چه میشود/ چشم درچشم/ پلک نزنی/ در این شبِ طولانی/ یلدا
زمزمه های دل غربت زده ام را به نسیم سپردم تابرساند به تو.