ایران! بمان شوق خورشید تو می کشد شام مارا... برشی از ترانه
آه از این هوای غمگین من خزان رنگین من در انتظار بهار تو بودم … برشی از ترانه
فردا اگر آمدی تابوتی برای ترانه هایم بیاور، اینجا دلی مرده است.
تو بخندی همه چی حل میشه تو بخندی همه چی خوبه بخند...
چشمای تو تعریفی از زیبایی بی حد و مرز زیبایی تو فرصت نمیده نگاه من جز تو رو ببینه
توی واپسین نفس تو یادمی هم پرواز باز تو میتونی فقط باشی برام نفس ساز
توی ماشین توی مترو تو اتاقم تو خیالم توی جاده تو خیابون سر کارم پشت فرمون به تو فکر می کنم و به تو فکر می کنم به تو فکر می کنم و به تو فکر می کنم
همه شب نالم چون نی که غمی دارم دل و جان بردی اما نشدی یارم با ما بودی ،بی ما رفتی چو بوی گل به کجا رفتی؟ تنها ماندم، تنها رفتی...
دلتنگی یعنی تو یعنی من یعنی من و تو بی هم میمیریم /ببینیم /کسیو به جای هم /بیا تا بگیری غمو از صدای من دلتنگی یعنی تو یعنی من یعنی من و تو بی هم..
آسمونم دلش غصه داره حق داره هرچی امشب بباره جای برف باز می شینی کنارم مطمئنم دیگه شک ندارم شک ندارم توام فکرم هستی..
همه زندگیم رفت از زندگیم رو لبهام فقط آه و افسوس دارم اگه آخرین روزه پس واسه چی مث روز اول تورو دوست دارم
بباف دارم را و روزگارم را سیاه کن آنگاه مرا بکش بالا چُنان که خرخره ام جریحه دار شود
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم. دوست دارم بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم. دوست دارم...
دل تو با غم دوری خوشه شهر آشوبه عاشق کشه اما دل تنگم ... داره تو سینه منو میکشه
دلم خوش از ترانه ی توست سرم به روی شانه ی توست
جانِ منی جان منی جان من آن منی آن منی آن من شاه منی لایق سودای من قند منی لایق دندان من قند منی…
چه دردی داره دوری تو ازم عشقم الهی هر چی عاشقه برسن به هم
ممکن است آدم یک عمر زندگى کند و نفهمد که کنار دستش یک کتاب هست که کل زندگىاش را به سادگى یک ترانه بیان مىکند ...
گل گلنار گل گلنار گل گلنار گل گلنار تویی گل بی خار تویی عاشق و دلدار تویی عاشق و دلدار تویی
اون روزو می بینم بگردی دنبالم بپرسی از همه هنوز دوست دارم؟
شعر تو هستی که مرا غرق ترانه کرده ایی... رخوت دنیای مرا چه عاشقانه کرده ایی
شب زیباترین ترانه می شود، وقتی .. آغوشت را به من میسپاری، و مرا در بستر گرم آغوشت می فشاری...!
تو زیبایی مانند ترانه ی ترکی که دوستش دارم اما نمی فهمم