روزی آمدی که همه رفته بودند،حالا همه آمده اند و تو نیستی و روزهایم پر از خالیست بی تو..
گاهی وقت ها تموم وجودت گریه میکنن جز چشمات...
خداوندا تقدیرم را آنقدر زیبا بنویس... که مادرم از ته دل بخندد
زندگی پُر از عشق و رنگ می شود وقتی شادی را، در قلب دیگران نقاشی کنی...
زندگی یعنی: من باشم و تو باشی و چهار چوب محکم پیراهنت
نعمت فقط برف و باران نیست گاهی خدا رفیقی نازل می کند، زلال تر از باران
می گفت: خوبی با خوشی فرق داره بخاطر خوبی ها، از خیلی خوشی ها، باید گذشت...
مهربان باش ، شاید فردایی نباشد
و عشق... درتمام کوچه های شهر جاریست در طلوعِ «صبح پائیز»
زن ها رو بهتر از خودشان می شناسم همینکه عطر میرنی دلواپس می شوند
غم های بزرگ را بگذار برای بزرگیِ خدایت تو بخند همه چیز حل می شود
خواهر دنیای مهربانی و ایستادگی است روز جهانی خواهر مبارک
ازم نپرس اهل چی هستی اهل چی نیستی من اهل تو ام
سوغات جمعه ها خاطرات خاک خورده، دردهای نهان و شعر های بی مخاطب است....
آروم باش همه چیز درست میشه هیچ زمستونی موندنی نیست
غروب پایان داستان خورشید نیست ... یک شروع دوباره ست...
قصه ی من و تو قصه ی آسمان و زمین است... هیچ وقت به هم نمی رسیم مگر قیامت به پا شود...
شاید از واقعیت خسته بشی اما از رویا هرگز
حال دلم خوب می شود با تلخی قهوه و شیرینی حرف های تو رفیق
اگه یه خردادی دور و برت هست بدون باحال ترین آدم دنیا کنارته .
تو بودنت انقدر قشنگه که قربون هر لحظه بودنت کنارم برم
هیچ عاشقی بیچاره تر ازعاشقی نیست که هم گول می خورد هم عشق می دهد هم تنهاست...
گاهی بی هوا دلم هوایش را می کند هوای او... اویی که هیچوقت هوایم را نداشت...
گاهی میپرسند ازمن! عاشقش هستی هنوز؟ بی تفاوت بودنم راگریه می ریزد بهم... .