من پای تو ماندم که به اثبات رسانم تو ماه ترین آدم این بوم و دیاری
به جان آمد دل از ناز نگاهت!
لحظاتى که با عشق میگذرد انگار که از ثانیه هاى عمر کم نمی شود.
شبیه به هیچ کس نه به سبک خودم دوستت دارم تو را باید خاص دوست داشت
جای تو در جان من است
میخواهمت آنقدر که اندازه ندانم
تو همونی هستی که جایگزینی برات توی قلبم نیست
"خوشبختی" لَم داده بر روی منحنی کوچکِ لبخندت!
تو را از میانِ همه سَوا کرده ام در دنیایی که آدم هایش دَرهم عاشق می شوند!
برای من عشق تنها یک معنی دارد ! شعله هایی سرکش از اشتیاقِ دائم ِحضور تو !
مثل شب به ماه گرما به خورشید زمستان به برف ببین ! من هم به تو می آیم
گلبارانت میکنم به بهانه بهار در این زمستان، گل برف میشوم به روی سرت
خورشید من پشت ابر نمان بخند دل آفتابگردانها به لبخند تو خوش است
این شب بدون آغوش و بوسه هات از گلوم پایین نمیره
حواسِ شهر پرتِ باران است حواسِ من آغشته ی عطرِ تو..
کاش میشد تورا تَگ کرد اینجا میان آغوشَم
کاش کسی پاییز را سر و ته می کرد! برگ ها به درخت میچسبیدند تو به من..
و چقدر جای امنی ست آغوش کسی که بی واهمه دوستت دارد .....
آغوش تو ... آرام کند موج دلم را ... دریای درونم طلبش لمس تن توست !
پر کن از باده چشمت قدح صبح مرا خود بگو من زتو سرمست شوم یا خورشید ؟
صبح باشد و پائیز و یار .. در بوسه یِ صبح حاجتِ هیچ استخاره نیست!
با اولین بوسه ات روحم بی وزن شد آنچنان که از تنم پر کشید.
دلم تنها بود تو از اینجا شروع شدی...
خود ماه آنقد ماه نی که تو آنقد ماهی