شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
آدم نمی تونه همه رو از خودش راضی نگه داره!اصلا هم بد نیست.این قانون زندگیه!همیشه یک سری از افراد هستن دوستت دارن و با علاقه کنارت هستن، تو شادی هات، تو غمهات..یک سری ها دوستت ندارن و کلا راهتون از هم جدا میشه!یک سری ها کنارت هستن ، تو روت می خندن و وانمود می کنن با تو خوبن، اما در هر فرصتی سعی می کنن ناراحتت کنن..من بلد نیستم همه رو از خودم راضی نگه دارم، سیاست این نوع رفتار رو ندارم.و فکر هم می کنم از اینجور آدمهام باید دور مون...
عزیزم! چند روز دیگر بهار می رسد. چند روز دیگر این قرن تمام میشود. تو عاشق عطر شکوفه ها بودی، عاشق روزهای طولانی، گرمای خورشید، سبزه زار. نزدیک نوروز، چشم هایت همیشه برق میزد..بیشتر از همیشه..عزیزم! کاش هنوز چشم هایت بود. کاش هنوز بودی و بهار، کنار خنده هایت زیباتر میشد..اما میدانی، همه چیز بعد از تو تکراری ست، بهار، نوروز، شکوفه ها، هفت سین، و حتی تقویمی که صفر میشود!تمام دنیا تکراری ستبه جز انتظار دوباره دیدنت، در جهانی پاک ، آرام و ...
بعضی آدمها ازت متنفرن، چون اونها مخفیانه در رقابت با تو هستن و دارن بهت می بازن.این جمله رو چند وقت پیش خوندم و دیدم چه حقیقت نابیه. همه ی ما از این آدمها دور و برمون داریم. کسایی که حتی بهت صمیمانه لبخند میزنن و باهات خوبن به ظاهر اما در قلبشون نه..اونها می تونن غریبه و یا افراد نزدیک زندگیت باشن. کسایی که حس می کنن باید در زندگی از تو جلو بزنن ، در حالیکه تو چنین حس و چنین فکری درباره شون نداری و داری به راه خودت ادامه میدی..قلبتو خ...
با عشق کنار تو،امسال بهتر استحافظ،صدای تو،این فال بهتر استبی مرز و واسطه نزدیک من بیایلدای موی تو،بی شال بهتر است...
آرامش یک برکه رو سنگ های کوچک نمی تونن به هم بزنن..سنگ های کف رودخونه نمی تونن جلوی جریانش رود بگیرن..تو دنیای ما خیلی از آدمها مثل این سنگهان، میان که آرامشت رو بگیرن، میان که جلوی پیشرفتت رو بگیرن..تو باید با چشم باز ببینیشون و نگذاری به هدفشون برسنن!وقتی می بینی همچین آدمایی تو زندگیت هستن یعنی یک جایی یک کاری رو درست انجام دادی.یعنی کاری رو انجام دادی که اونا در توان تو نمی دیدنش!کاری که جزو آرزوهای محالشون بوده..پش...
تو را دارم تا که بهانه ام باشی عمیق ترین حس عاشقانه ام باشی دوستت دارم من به حدی که می خواهم خدای خانه ام باشی...
زندگی همیشه پر از فراز و نشیبهپر از روزهای خوب و روزهای بد و حتی خیلی بد!اما چیزی که مهم اینه که بدونی تمامش میگذرن..لحظه های خوب میگذرن و خاطره ش می مونه و لحظه های بد هم میگذرن و تجربه ش یادگاری میشه..چیزی که تموم این سالها فهمیدم اینه که موضوعی که الان به خاطرش غصه میخورم دو سال دیگه برام خنده داره..میگذره...همه چی میگذره...فقط نباید کم آورد...
مثل شب به ماه گرما به خورشید زمستان به برف ببین !من هم به تو می آیم...
همه ی ما احتیاج داریم یک وقتهایی برای خودمون باشیم.احتیاج به یک گوشه ی دنج، یک خلوت..برای اینکه لحظه ای دنیا و هیاهوش رو فراموش کنیم.باید برای لحظه ای این بار سنگین مشکلات رو کنار بگذاریم و مثل یک کوهنورد که کوله ش رو کنار میگذاره و کمی استراحت می کنه باشیم.مثل ناخدایی که به موجها اعتماد می کنه..اما هم اون کوهنورد به قله فکر می کنه، هم اون ناخدا به ساحل..برای موفق شدن و رسیدن به هدف همیشه نباید در مسیر بود، گاهی هم باید ایستاد و...
هوشنگ ابتهاج :حافظ اگر زنده بود شجریان را غرق در بوسه می کرد...حافظ بوسه بارانش کن..او تنها یک خواننده نبود! صدای یک ملت بود..مرغ سحر پر کشید......
کاش یه کم بیشتر مراقب همدیگه باشیم..امروز داشتم به این جمله فکر می کردم. انقدر درگیر روزمرگی و ماراتن زندگی شدیم که اصلا مهم نیست برامون چه بلایی سر همدیگه میاریم..بچه که بودیم تو مدرسه بهمون یاد ندادن موقع خرید از بوفه ی مدرسه صف ببندیم و همه مون فقط به این فکر می کردیم که بریم و خوراکی بخریم حالا به قصد له شدن دوست و هم مدرسه ای مون، فقط به اون هدفه فکر می کردیم!.بزرگتر که شدیم برای پیشرفت مون از زندگی های بقیه بالا رفتیم و حتی اگه ...
یک وقتایی باید بنشینی و پشت میز کنار پنجره و همینطوری که خودت رو مهمون کردی به یک فنجان چای، خودتُ مرور کنی..می دونی خیلی از ما ها، انقدر توی روزمرگی و بدو بدو های زندگی امروز غرق شدیم که دیگه خودمونُ فراموش کردیم. صبح و شب می رسونیم بدون اینکه لحظه اونجوری که دوست داریم زندگی کنیم و یک آن، یک لحظه، چشم باز می کنیم و می بینیم، چین و چروک های صورتمون زیاد شده، تارهای سپید موهامون بیشتر خودشونُ نشون میدن و آره، رسیدیم به زمستون عمرمون. ولی هنوز...
.بعد از تو شبانه روز طولانی شداین شهر پر از درد و پریشانی شداز خاطره ات قلب مرا بغض گرفتهر روز غروب ِخانه بارانی شدالناز اسفندفرد...
اگر تو ؛ اتفاق می افتادیمی فهمیدمهنوز معجزه ای هستاماقرن هاست که نه دریایی شکافته شدهنه مرده ای زنده،و تو به جای آمدنتسالهاست دورتر می شوی....
گاهی باید دور شد و فقط نگاه کرد. دور شد از هیاهوی آدمها،زندگی، دنیا.گاهی دور میشم تا به سکوت و آرامش خودم برگردم، به اون کسی که میون روزمرگی ها و تناقض ها جاش میذارم و فراموشش می کنم..اون منِ ساکت و آروم رو بیشتر دوست دارم. کسی که فقط دور بود و تماشا می کرد. کسی که حرفهاش رو با کلمه ها می نوشت، حرفهایی که شاید، درد مشترک خیلی ها بود..دلم برای خیلی چیزها از خودم تنگ شده و احساس می کنم نباید بذارم این دلتنگی و فراموشی و انتظار برگشتن ب...
همه ی ما یه جایی، یه شهری یا کشوریُ تو ذهنمون داریم که دلتنگش میشیم..من بعد از خیابون ولیعصر تهران که برام پر از خاطره و نوستالژیه، عاشق این برج های دوقلو و فضای پارکش و حال و هوای آدم هاش هستم..جایی که تمام سالهای قبل بهم احساس دوام و زندگی میداد. هم دلتنگی هام رو دید و هم شادی هام رو..نمی دونم دیگه کی بشه که بتونم ببینمش اما همیشه تصویر قشنگش تو ذهنم می مونه..شما دلتون برای کجا تنگ میشه؟.....
ای آهِ سینه سوزمحسرت ِ تا هنوزمای بغض گاه و بی گاهای عشقِ خوب ِ کوتاه،خداحافظ خداحافظیه خاطره یه دردیبا قلب من چه کردی؟یه عمره بی قرارمای زخم موندگارم،خداحافظ خداحافظاین فاصله یه دنیاسکه اولش همینجاستو آخر مسیریمُردم و دیدم میری!...