پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
رهگذر داشت به لب سیگاری، گفت: آتش داری؟من اشاره به دلم کردم و گفتم: آری ......
عاشقآننیستکههرلحظهزندلافمحبتمردآنستکهلبببنددوبازوبگشاید...
سبحه بر کف،توبه بر لب،دل پر از ذوق گناه معصیت را خنده می آید ز استغفار ما...
بیعانهٔ هزار غلام است خندهاتصد بار بندهٔ لب پر خندهات شوم...
به چیدن نگاه دزدانه ات دچار شدماگر عسل نمی دهی نیش هم نزن!چرا اینقدر تو را ارزان می فروشی؟لب و چشم و زبان را باید گران خرید...
در شب توفان غم،آرام بودن مشکل استمن لبالب آهام اما لبگشودن مشکل است...
از گونه به سمت گونه راه افتادم یکباره ولی به اشتباه افتادملب هاش مبان چال لپ هایش بود از چاله در آمدم به چاه افتادم...
چال روی گونه ات ماوای لب های من است...
دل به نارنج لبت بستم و چال گونه هاتیوسفم دیگر چرا من را به چاه انداختی؟...
یلدا چه اتفاق قشنگیست خوب منافتاده توی قهوه ی با تو نشستنملب می زنی به تلخی فنجان قهوه اتلب های گر گرفته ی فنجان منم منم...
بوعلی سینا هم این لب را اگر بوسیده بود جای قانون و شفا ، دیوان سینا داشتیم !!...
به گلو بغض و به لب اشک و به آغوشم دردشانهای نیست ولی شکر که دیواری هست!...
دلچسب ترینعشقهمان لمس لب توست...
می شود پیشانی ات بوسید و از لب ها گذشت ؟؟مومن از قم بگذرد تا جمکران هم می رود ......
یکی یکی هرس شد/ انار/ لب وگونههای سایه خون...
چه خوب/جفت و جور شد لب/دو سنجاقک...
گوشه ای کز کرده اند و لب به دندان می گزندچشم تو افزوده بر جمعیّت بی کارها...
دستِ شرابدر کار بودلب های او سیب...
کافر باشد که با لب چون شکرتامکان گنه یابد و پرهیز کند......