زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
شیرین علیایی، نویسنده ✏️
کاش مرگ آغاز این پایان نبود
با دل تنگم کسی گریان نبود
شیرین علیایی...
متن شیرین علیایی
سکوت
لبریزم،
از تهاجم سکوت!
می خواهم فریاد بزنم
و مترسک وجودم را
در پی افسارش دار بزنم!
می دانم،
دیگر فانوس جانش را نمی خواهد؛
او بریده است...
و هیس!
تمام...
تمام او پایان سکوتش است،
پایان یک عمر زندگی
که قصیده شده بر سر زبان ها.
می گ...
متن شیرین علیایی
زندگی،
مثل رودی ست بی انتها.
گاه در آغوشش
تکه سنگی ست،
از جنس بلور.
و گاه،
کاه گِلی ست،
که متلاشی می کند
زلالیِ آب را
و خروشان می شود
در امواج ثانیه ها
خیالی که نجوای تلخی را
در جان خود می پرورد...
شیرین علیایی
@shirin oliyaee 🌱...
متن شیرین علیایی
زندگی ام را
به دستانِ سرنوشت می سپارم
تا من را ببرد
به هر ناکجا آبادی...!
کم کم
کامِ تلخِ روزگار
جانِ شیرینم را
گردن خواهد زد!
شیرین علیایی
@shirin oliyaee 🌱...
متن شیرین علیایی
در من،
دیوانه ای می رقصد
و من نیز
همچون دیوانه ای گریان
رقصانم
مثلِ مجنون،
که بُرید نفس هایش
از نبود لیلی
و دلِ ویرانه ام
زندانی
شد با تیرکمان
شیرین علیایی
@shirin oliyaee 🌱...
متن شیرین علیایی
شاید عشق
روزنه ی مهر باشد
در اشیانه ی دل...
@shirin oliyaee 🌱...
متن شیرین علیایی
شاید مرگ پایان زندگی نباشد!
بلکه آغاز باشد،
آغازی که...
سال ها آرزویش را داشتیم!
ثانیه ب ثانیه، چشم انتظار آمدنش بودیم، تا رها شویم و غرق در آرامش......
متن شیرین علیایی
از انعکاس چشمانت
دریای طوفانی موج می زند
که انتهایش ختم می شود
به مجنون بی لیلی...
✍️شیرین علیایی...
متن شیرین علیایی
•بغض•
در اعماق وجود،
بغض...
واژه هایی زخم خورده!
اما...
زبان سکوت،
اختیار کرده!...
متن شیرین علیایی
عاشق که باشی واژه ها غمخوار دردت روز و شب،
فارغ ز احوال دلت هم درد نبضت می شود!...
متن شیرین علیایی
آغاز
دلتنگی ست،
پاییز......
متن شیرین علیایی
بیزارم از واژه های
تکراری!
اما...
دیگر همسخنی نیست!...
متن شیرین علیایی
غروب
آتش می زند
به دل
قهقه ها
همچون سنگ
که در کوره
پخته می شود!
همانقدر
بی رحمانه......
متن شیرین علیایی
می دانی؟
بعد از رفتنت، قاتل شدم
و تو را در زوایای ذهن خسته ام با قساوت قلب تکیده ام کشتم!
می دانم نهایت بی رحمی بود!
آخر من، پیله های عشق را سنجاق کرده بودم به پروانه گی لحظه های با تو بودن...
در سرم بود حوالی دشت های محبت
الفبای احساس را بچی...
متن شیرین علیایی
عشق فقط معشوق می داند چیست!
نه دیوانه که سرمست خیالی بیش نیست!...
متن شیرین علیایی
از وقتی رفتی،
در کوچه پس کوچه های انتظار،
واژه های دلتنگی را قدم زدم برای
التیام تاثرم!
اما عاقبتِ این کوچه های خیالی بن بست بود و همه چیز خلاصه شد
در قاب عکسی،
که در کنجِ دنج اتاق به جا مانده و خاطرات در ذهن پریشان......
متن شیرین علیایی
سکوت کن!
بگذار واژه ها دلتنگی هایت را فریاد بزند......
متن شیرین علیایی
قبله گاه قلب من!
علم نگاهت مرا حیران کرده...
حال بگو چه کسی می فهمد درد مرا؟...
متن شیرین علیایی
نمی دانم چرا گاهی،
قلمم...
یاری نمی کند،
این همه سکوت را...
شاید رازهایی نهفته ست
در لابه لای واژه هایِ آغشتهِ،
به طعم تلخ دلتنگی......
متن شیرین علیایی
بنام واژه های عشق
سال ها آرزوی دیدن چشمان آبی رنگت بر دلم ماند و فرسوده شده، نمی دانم کجای این فراز و نشیب های زندگی را به حرف قلبم گوش نکردم و راهم اینگونه کج شد،
اما من برای تو،
برای چالی که گوشه ی، گونه هایت خودنمایی می کند،
جانم را قربانی...
متن شیرین علیایی
روزگار چنین است،
روزی خواهیم آمد...
و روزی خواهیم رفت،
با کوله باری از، آرزوهای محال... 💔...
متن شیرین علیایی
•دیوانگی•
همه چیز را می دانم
و خود را به دیوانگی زدم!
اما بدان...
حکایت این دیوانگی،
عالمی دارد....
متن شیرین علیایی
شاید عشق...
آوازه ای بی نوا در شرقی ترین،
بیابان دل باشد،
که قدم های جا مانده را به رخ
آغوش تنهایی می کشد....
متن شیرین علیایی