پاییز در باد
یاد تو بر لبانم
غم را می برد...
تو همان جایی
که آرامش
از آن جا می جوشد...
وقتی نباشی
جهان
خالی تر از همیشه است...
نفس هایت
نبضِ بی قراریِ من
فیروزه سمیعی...
اگه یکی بیادوبااحساس توبازی کنه خوبه جوری رفتارنکن انگارکه چیزی نشده...
خسته شدم ازبس که خیره شدم به گوشی بلکه دلت تنگ شه وزنگ بزنی یه روزی...
عاشق دو چشم زیبام
خاطرِتُ خیلی میخوام
کافیه صدام بزنی
با پای دل سمتت میام...
رشتۂ سُست صَبرم
به تارِ مویی بَنده
چندوقتِ دیگه ازتو
جدابمونه کَنده...
اولین غم من آخرین نگاه برادرم بود.....