شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
از همه خسته ام دلم میخواهد بخندماما تنهایی نمیتوانم..و این تناقض، روزمرگی ام را رها نمیکند....
آدمای این دوره زمونه شجاعت اعتراض کردنم ندارن چه برسه به مبارزه! فاطمه عبدالوند...
با هم متضادند و ندارند تناقض !گفتم "برو"، یعنی که "بمان" ، کاش بفهمی ........
زنانه دوستت دارم...و مَردانه می مانم پایت...و این زیباترین تناقضی ست...که با عشق باورش کردم... ️️️...
زنانه دوستت دارمو مَردانه می مانم پایتو این زیباترین تناقضی ستکه با عشق باورش کردم...️️️...
من باید بوکوفسکی می شدمو یا کارورلاجرم امیر آقایی شدم!غوطه ور میانِ کاغذها و نوشته هایِ بی شمارم.نه شاعری به غایتنه کتابخوانی به تمامی،در این میانه یِ تردید و تناقضشعرهایی مرا سرودو من هم شعرهایی را. با این همه اماراضی امچندان که خود می دانم،و این سیاهه ها که بعضأ می خوانیدشرحِ حالِ شاعری ستکه تنها با کاغذ هاشروطی نانوشته دارد،و همین....
گاهی وقتا معنیه هیچی، واقعا هیچی نیست.تناقض یعنی جایی که یه کلمه،معنیش برعکس خودش باشه...مثل وقتایی که یه نفر رو صدا می زنی و بعد از جوابش..آروم می گی هیچیکی می دونه توی این هیچی، چقدر دوستت دارم جا مونده؟...مهم نیست چقدر دور،چقدر نزدیک..مهم اینه که یه نفر توی زندگیت باشه، که بتونی صداش کنی و بهش بگی هیچیدقیقا هیچی...
من قلب خویش را بین دو احساس متناقض می یابم وحشت از زندگی و ولع زندگی...