متن زینب امیری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زینب امیری
شاید تا ابد هیچکس برای من تو نشود و شاید هم من برای هیچکس برای آنچه که با تو بودم ،شبیه نباشم
برگشت گفت: بودن من واست کافیه؟
گفتم :راستش رو بگم دیگه؟
گفت: میدونی که از دروغ خوشم نمیاد...
گفتم: راستش
کاش
تو
همه
بودی
و
همه
هیچ
میشد
بودنشون.
"سلاماً على الذین نشتاق إلیهم هذه الأیام أکثر من محبتنا لهم."
سلام بر آنهایی که این روزها بیشتر از دوستداشتن، دلتنگشان هستیم
این جمله بیانگر دلتنگی عمیقی است که فراتر از محبت معمولی است. گویا دوری از عزیزان در این روزها، حس دلتنگی را چنان شدت بخشیده که بیشتر از...
وجود آدم امن توی زندگی، مثل یه پناهگاهیه که مطمئنی رو سرت آوار نمیشه. بودنش آرامش میاره، حتی وسط طوفان. اون آدمیِ که لازم نیست جلوی اون نقش بازی کنی، خودت بودن رو کنارش یاد میگیری، با تمام دردها، خستگیها و بیحوصلگیهات، باز هم دوستت داره،حتی بهت یاد میده اون...
یک جایی بعد از تمام گریهها، سکوتها، شببیداریها،بعد از تموم تظاهر به خوب بودن ها ،بالاخره به نقطهای میرسی که دیگه درد نمیکشی..دیگه حس میکنی مثل قبل بابت اون
مسئله،گریون نیستی..
نه اینکه فراموش کرده باشی، نه اینکه دیگه هیچ حسی نباشه،
فقط دیگه وابسته نیستی ..اصلا انگار اون حجم...
همیشه میگن تنها چیزی که برای آدم میمونه خودشِ ولی این روزها به این نتیجه رسیدم
با رفتن یکسری از آدم ها حتی اون خودِ آدم هم باهاشون رفتنی میشه و قلبی جا میمونه که دلتنگیش تمومی نداره...
اون دلتنگی مثل نفس کشیدن گاهی بالا و پایین میشه اما همیشگیه،گاهی...
آسمون قشنگِ وقتی هوا ابری میشه.
جنگل قشنگِ وقتی به کلبه چوبی ختم میشه.
هوای پاییز قشنگِ وقتی اکثرا بارونی میشه.
قلب آدمِ قشنگِ وقتی یکنفر واسش کافی میشه.
من هیچوقت معنی سیاست داشتن تو رابطه رو درک نمیکنم یعنی چی باید کاری کنیم محبتمون دل طرف رو نزنه،به اندازه بهش توجه کنیم تا بیشتر از لیاقتش نباشه،اولویتش ما باشیم و باید به کار و زندگیش ما رو ترجیح بده و گرنه دوستمون نداره؟ کسی که اصالت داشته باشه...
من شاید وقتی تو زیر فشار زندگی در حال دست و پا زدنی،نتونم بیام نجاتت بدم و بگم بسپارش به من چون شاید قدرت تو رو هنوز نداشته باشم ولی برای رفع خستگیت ،برای بد و بیراه گفتنت به زمین و زمان،برای پیدا کردن یه جای امن،من هستم،بغلم هست،قلبم هست،وقتم...
داشتم به حرفش میخندیدم
برگشت بهم گفت قشنگ میرقصی!
گفتم مگه تا الان رقصم رو دیدی؟
نگاه کرد به چشمام و گفت رقص جسمت
رو نه ولی غمی که موقع خندیدنت
تو تیله هات معلوم میشه رو دیدم
و قشنگه چون هنرمندیت تو
مخفی کردنش دوستداشتنیه:)
یکی از ذوق های دنیای نویسندگی این هستش که برای کسی که دوستش داری دست به قلم میشی و شروع میکنی به نوشتن و به نظرم
همیشه حق با اونی بود که گفت برای ابدی شدن،معشوقه نویسنده ها بشید چون حتی
اگه نباشید،جوری که ازتون نوشتن،موندگار میشید و شاید برای...
سندروم سلنوفیل قشنگترین ابتلایی بود که دچارش شدم چون باعث شد یاد بگیرم اگه یه روز تویِ قلبم،خونه ای برای یکنفر بسازم،برای اینکه همیشه امن باشه،اون آدم رو مثل ماه ببینم تا زمانی که کامل باشه یا ناقص،باز هم از نظرم قشنگ بمونه و توی شبایی که گمش کرده باشم...
شما آدمِ بدی برای داستان هیچکس نباشید
اجازه بدید آدم ها هنوز باورشون راجب
بودن آدم های درست رو از دست ندن
چطور بگم ؛شما زخم هزار و یکمین،آخرین
اعصاب خوردی روز یک شخص،عامل
سردرد و بی حوصلگی نباشید .اگه بقیه
انتخاب میکنن که روحِ آدم ها رو رنج بدن...
تعریف من از دلتنگی عاشقانه آنجاست که
به خود میگویم: کاش من کنارت بودم،کاش میشد جای همه نگاهت میکردم،کاش من جای همه آن هایی بودم که بودنت را میبینند،کاش من به اندازه ی اتصال همیشگی خون میان رگ ها،همراهت بودم اما تو نیستی،دوری،دور تر از جان و جسم من و...
اونجایی میفهمی به یکنفر تا مغز و استخوان مبتلا شدی که همه حس های بدِ وجودت،با دیدن نوتیفش از بین میره اون لحظه که کافیه بودنش حس بشه،مثل ذوقِ یه بچه واسه
رفتن به شهربازی ،همه قلبت میخنده . بعضی وقت ها شما زمانی میفهمید یکنفر واستون مورد علاقه شده...
همیشه یاد گرفتیم به جنس زن بگیم ضعیف و وقتی یک زن موفق میشه یا قدرتمند بهش میگن دختر متفاوت،یک زن مستقل اما اینجور نیست..
جسمی که با تعداد استخوان های معمولی خلق میشه و تو یک شرایط خاص گاهی درد هایی رو به خودش میبینه که هیچ جسمی توانایی...
میدونی هربار دنبال ادم قشنگ زندگیم میگردم دنبال یکنفر میگردم که همیشه بهم اعتماد داره
همیشه کنارمه ،همیشه دوستم داره و همیشه تحملم میکنه
میرسم به تو.هربار می ایستم روبروی ایینه بهت فکر میکنم که چقدر ادم جذابی هستی که تو قلب صد ها ادم جا داری و چقدر هر...
داشتم فکر میکردم چرا بعضی وقت دلمون فرار کردن از تنهایی میخواد؟احساس میکنم اینها برای این هستش که ما تا مدت ها تصمیم میگیرم یه نقاب روی صورتمون بزنیم و واسه ترس از قضاوت بقیه،واسه هراس کم اوردن از آدم ها یا نگرانی بابت این مورد که بقیه چی قراره...
ما مدام در حال مقایسه کردن خودمونیم و مدام فکر میکنیم که واقعا مرغ همسایه امون نه تنها غاز هستش بلکه شده و ما همیشه به هیچ جا نرسیده ایم.
جالبه هم تا میایم یکم فاز غم میگیریم،جلومون اسم ادم های موفق رژه میره،تصورمون از بقیه راجبمون پررنگ میشه و...
من تموم آشوب های این دنیام و تو تموم آرامش های ممکن این جهان هستی،من تموم جنگ های پی در پی و تو تموم آتش بس های ممکن این دنیایی، من تموم بارون های پاییزم و تو تموم رنگین کمون های روزهای بهاری..من تموم قهوه های تلخ کافه های جهانم...
این روزها یه جایی از روحم از همه چی و همه چیز و از همه نوع موجود دوپایی خسته است و دوست دارم اون یه تکه از روحم همینجوری از آدما خسته بمونه و دور شدن رو بیشتر یادبگیرم،اونقدر که بیشتر از تموم روزهایی که وابسته کسی نبودم،وابسته نباشم و...
همیشه میگن صدتو برای ادما نزار ولی من میزارم؛صد قلبمو میزارم،صد ارامشمو میزارم،صد علاقمو میزارم، با جونم و روحم و تک تک سلولام ادمایی که باید رو دوستداشتنی میبینم و دوستشون دارم،برای نگه داشتنشون، موندنشون همه تلاشمو میکنم،جوری رفتار میکنم که طرفم واقعا بفهمه صادقانه دوستش دارم،صادقانه ترین حس رو...
یه روز به یه جایی میرسم که دست خودم
رو محکم میگیرم و رو به روی هرکسی که
داشت نگام میکرد میگم:این من از تموم حوادث
و اتفاقات ناگوار به هر قیمتی که بود جان سالم
به در برد و بعد از تموم اشک ها و غم هایی که
برای...