متن فلسفی

متن مثبت اندیشی متن آینده نگری

ارسال شده توسط
خدیجه محمودنژاد

در زندگی طوطی نباش یک عقاب باش یک طوطی بیش ازحدحرف می زند
امانمی تواند پروازکند
امایک عقاب ساکت وقدرت لمس آسمان رادارد...

ارسال شده توسط
خدیجه محمودنژاد

متن متن فلسفی

عکس نوشته فلسفی درزندگی طوطی نباش یک عقاب باش

به هرکسی نیکی کنی او راساخته ای و به هر کسی بدی کنی به او باخته ای...

ارسال شده توسط
خدیجه محمودنژاد

متن متن فلسفی

عکس نوشته فلسفی به هرکسی نیکی کنی اوراساخته ای

صدقه کمکی به فقیران نمی کند بلکه برای آرام کردن وجدان خودمان است...

ارسال شده توسط
خدیجه محمودنژاد

متن متن فلسفی

عکس نوشته فلسفی صدقه کمکی به فقیران نمی کندبلک

چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است...

ارسال شده توسط
خدیجه محمودنژاد

عکس نوشته فلسفی چقدرسخت است همرنگ جماعت شدن وق

تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند...

ارسال شده توسط
خدیجه محمودنژاد

متن جمله فلسفی متن تهمت

عکس نوشته فلسفی تهمت مثل زغال است اگرنسوزاندسی

هرگز هنگام عصبانیت تصمیم نگیر و هیچگاه هنگام خوشحالی قولی نده...

ارسال شده توسط
خدیجه محمودنژاد

عکس نوشته فلسفی هرگزهنگامعصبانیت تصمیم نگیروهی

دوام ازدواج یک قسمت از روی محبت است و نه قسمت از روی چشم پوشی ازخطاست...

ارسال شده توسط
خدیجه محمودنژاد

عکس نوشته فلسفی دوام ازدواج یک قسمت ازروی محبت

قدر لحظه ها را بدان زمانی می رسد که تو دیگر قادر نیستی بگوئی جبران می کنم...

ارسال شده توسط
خدیجه محمودنژاد

عکس نوشته فلسفی قدرلحظه هارابدان زمانی می رسدک

در زندگی اختیار بادها دست ما نیست ولی اختیار بادبانها دست ماست...

ارسال شده توسط
خدیجه محمودنژاد

عکس نوشته فلسفی درزندگی اختیاربادهادست مانیست

هیچ ورزش برای قلب مفیدترازخم شدن وگرفتن دست افتادگان نیست...

ارسال شده توسط
خدیجه محمودنژاد

عکس نوشته فلسفی هیچ ورزش برای قلب مفیدترازخم ش

اگریک تخم مرغ توسط نیروئی درونی بشکندزندگی آغازمی شودبهترین چیزهاازدرون اتفاق می افتند...

ارسال شده توسط
خدیجه محمودنژاد

عکس نوشته فلسفی اگریک تخم مرغ توسط نیروئی درون

ازلباس کهنه ات خجالت نکش ازافکارکهنه ات شرنده باش...

ارسال شده توسط
خدیجه محمودنژاد

عکس نوشته فلسفی ازلباس کهنه ات خجالت نکش ازافک

ازعقابی پرسیدندآیاترس به زمین افتادن رانداری ؟عقاب لبخندزدوگفت :من انسان نیستم که باکمی به بلندی رفتن تکبرکنم من دراوج بلندی نگاهم همیشه به زمین است...

ارسال شده توسط
خدیجه محمودنژاد

عکس نوشته فلسفی ازعقابی پرسیدندآیاترس به زمین

️نمی دانم که آیا این اندوه است
که ما را به تفکر وا می دارد
یا تفکر است که ما را اندوهگین می کند!

چارلز بوکوفسکی...

متن چارلز بوکوفسکی متن اندوه متن تفکر متن اندوهگین متن فلسفی

من هیچ گناهی را بزرگتر از این نمی شناسم که بی گناهان را به نام خدا زیر فشار قرار دهند....

متن گاندی متن فلسفی متن معروف متن کلام بزرگان

بزرگترین تهدید، خطر از دست دادن خود است، که به قدری بی سر و صدا رخ می دهد که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است....

متن سورن کی متن فلسفی متن معروف متن کلام بزرگان متن سورن کی یرکگور

زیستن به معنای مراقبت، به ویژه تلاش برای ساده کردن امور و هموار ساختن راه گریز خویشتن است....

متن مارتین هایدگر متن فلسفی متن معروف متن کلام بزرگان

پدرم همیشه می گفت: به زندگی بعد از مرگ اعتقاد داشته باش.
اما من با این مردم
به مرگ قبل از زندگی
اعتقاد پیدا کردم
و هر روز میمیرم
بی آنکه زندگی کرده باشم....

متن حسین پناهی

متن فلسفی متن معروف متن کلام بزرگان

من
نیست ترین
هست جهانم......

متن آریا ابراهیمی

ارسال شده توسط
آریا ابراهیمی

متن جهان متن فلسفی متن ادبی متن خاص

یاد آوری ایرادات به یک آدم بیشعور ؛ مانند تکان دادن پارچه ی قرمز برای گاو مسابقه می مونه ، هر لحظه باید آماده ی حمله اش باشی...

آریا ابراهیمی...

متن آریا ابراهیمی

ارسال شده توسط
آریا ابراهیمی

متن بیشعور متن فلسفی متن خاص

آمدیم که برویم ،
قصه ی تلخی ست
زندگی...

آریا ابراهیمی...

متن آریا ابراهیمی

ارسال شده توسط
آریا ابراهیمی

متن زندگی متن فلسفی متن تلخی

برای من او در عین حال یک زن بود یک چیز ماوراء بشری با خودش داشت. صورتش یک فراموشی گیج کننده همه صورت های آدم های دیگر را برایم می آورد..بطوری که از تماشای او لرزه به اندامم افتاد و زانوهایم سست شد.. در این لحظه تمام سرگذشت دردناک زندگی خودم را پشت چشمهای درشت، چشم های بی اندازه درشت او دیدم، چشم های تر و براق، مثل گوی الماس سیاهی که در اشک انداخته باشند. در چشمهایش..در چشم های سیاهش شب و ابدی و تاریکی متراکمی را که جستجو می کردم پیدا کردم و در سی...

متن زن متن صادق هدایت متن بوف کور متن معروف متن کلام بزرگان متن چشمهایش متن افسونگر

زمان آدمها را دگرگون می کند اما تصویری را که از آنها داریم ثابت نگه می دارد.هیچ چیزی دردناک تر از این تضاد میان دگرگونی آدمها و ثبات خاطره نیست!...

متن تضاد متن مارسل پروست متن خاطره

اگر کسی برای ما بسیار ارزشمند باشد، باید این راز را از او پنهان کنیم، چنان که گویی جنایتی را پنهان می کنیم.
این واقعیت خوشایند نیست اما حقیقت دارد ؛
آدمها طاقت مهربانی بسیار را ندارند....

متن آرتور شوپنهاور متن ارزشمند متن طاقت مهربانی متن پنهان متن راز متن واقعیت متن خوشایند نیست

عقاید یک فرد عاقل ... متناسب با شواهد است. بر اساس نتیجه گیریهایی که بر تجارب متقن و بدون احتمال لغزش مبتنی هستند، انتظار رخدادی با بالاترین درجه اطمینان را دارد و تجربه گذشته اش را دلیل محکمی برای رخداد مشابه در آینده می داند. ولی در حالتهای دیگر، با احتیاط بیشتری حرکت می کند، تجارب مخالف را هم سبک و سنگین می کند تا دریابد که چند مورد تجربه بر له یا علیه اش وجود دارد. و بعد نظرش، البته با شک و تردید، به یک سمت متمایل می شود. در هر صورت شواهد مؤی...

متن مل تامپسون متن خودآموز فلسفه متن عقاید متن عاقل

مدت ها فکر میکردم آدمهایی که اعتراف میکنن،وجدان اخلاق والایی دارن...
وحالا متوجه میشوم که بعضی ها همون طور که استفراغ میکنن اعتراف میکنن.
بالا میارن تا دوباره شروع کنن....

متن اریک امانوئل اشمیت متن مهمانسرای دو دنیا متن اعتراف متن استفراغ

فیلسوفان برای دوست داشتنِ یک دیگر ساخته نشده اند. عقابان به هیچ روی باهم پرواز نمی کنند. این کار را باید به کبک ها و سار ها واگذاشت... بال ها را در هوا گستراندن و چنگال ها را گشودن، این است سرنوشتِ نبوغ های بزرگ....

متن پرواز متن فیلسوفان متن گالیانی متن سرنوشتِ نبوغ های بزرگ

عجیب است که گوش بشر در مقابل نصیحت کر شود ولی نسبت به چاپلوسی شنوا...

متن ویلیام شکسپیر متن عجیب متن چاپلوسی متن نصیحت

عطشِ نامحدودِ شناخت به خاطر شناخت، انسان ها را به همان اندازه به زمختی و وحشی گری می کشاند که نفرت از شناخت....

متن نیچه متن شناخت متن وحشی گری متن نفرت

تمام تاریخ عبارت است از جنگ دو سرباز که همدیگر را نمیشناسند و میجنگند برای دو نفر که همدیگر را میشناسند و نمیجنگند !...

متن تاریخ متن جنگ متن سرباز متن دکتر علی شریعتی

امروز اگر روزهای جوانی را به ما برگردانند نمیدانیم چه کنیم. احساس مرموز و لطیفی که از آن روزها به جامانده، دیگر بیدار نخواهد شد.چقدر آرزو داریم که باز در امواج خروشان آن احساسات غرق شویم؛چقدر آرزو داریم که آنها را به خاطر بیاوریم و پرستش کنیم. اما چه فایده؟ این درست مثل آن است که آدم به عکس رفیق مرده اش چشم بدوزد. این صورت و چشم و گوش-صورت و چشم و گوش اوست اما خود او کجاست؟ نیست.مُرده....

متن اریش ماریا رمارک متن در غرب خبری نیست متن جوانی متن آرزو

تمام دوران کودکی به امید رسیدن به این آرزوی درست، و به امید معجزه ی بزرگ شدن، می گذرد و وقتی بچه ای بزرگ شد، اغلب فراموش می کند که چه کارها می خواسته بکند، و اگر هم فراموش نکند، آن را آگاهانه به فراموشی می سپارد. به همین دلیل هم چیزی اتفاق نمی افتد، فقط یک آدم بزرگ به جمع آدم بزرگها اضافه می شود، آن هم بدون پیش آمدن هیچ معجزه ای....

متن موریس دروئون متن تیستو سبز انگشتی متن کودکی متن معجزه متن امید معجزه

مصیبت در لحظات اول کشنده نیست. ضربه آنچنان شدید است که نمی توانی درست درک کنی چه بر تو گذشته است. اما زمان! زمان که می گذر تازه می فهمی که بر سرت چه آمده است.زخم به جای التیام گسترش می یابد و همه روح و قلبت را در تسخیر خود می گیرد....

متن مصیبت متن جورج اورول متن روزهای برمه متن تسخیر متن زمان متن زخم متن التیام

انسان به عبث برای خود خدایانی می سازد تا از طریق نیایش و تملق، چیزی را از آنها بگیرد که تنها با قدرت اراده ی خود می تواند به دست آورد....

متن آرتور شوپنهاور متن جهان همچون اراده و تصور متن عبث

مهم نیست اگر انسان برای کسی که دوستش دارد غرورش را از دست بدهد ،
اما فاجعه است؛
اگر به خاطر حفظ غرور ، کسی را که دوست دارد از دست بدهد. ...

متن ویلیام شکسپیر متن غرور متن فاجعه متن حفظ غرور

موش می گفت: آه. دنیا روز به روز تنگ تر می شود. قبلن آن قدر بزرگ بود که ازش ترسیده بودم. می دویدم. می دویدم و خوش حال بودم که آن دوردست ها دیوارهایی ست که از هر سو سر بلند می کند. دیوارهای عظیم آن قدر سریع به سمتِ هم دویدند که هنوز هیچی نشده به آخرین اتاق رسیده ام. آن گوشه هم تله ای ست که دارم به سویش می دوم . کافی ست مسیرت را عوض کنی . این را گربه گفت. پیش از آن که موش را بخورد!...

متن فرانتس کافکا متن موش متن گربه

کسانی که ما را دوست دارند، از آنها که از ما نفرت دارند، خطرناک ترند! زیرا انسان قادر نیست در مقابل آنها از خود مقاومتی نشان دهد. هیچکس نمیتواند به اندازه یک دوست، انسان را به انجام کاری وادار کند که درست بر خلاف میل اوست....

متن کریستین بوبن متن دیوانه وار متن خطرناک متن دوست

مردم جاهل و توده های ناآگاه مشمئزکننده و منفورند.آنها به سان گرگهایی هستند که فقط با گوشت می توان آنها را ساکت کرد....

متن لئو تولستوی متن جنگ و صلح متن مردم جاهل متن مشمئزکننده متن منفور

ما نمی دانیم که خوشبختی و بدبختی فی نفسه چیست، ولی می دانیم عدم تناسب بین آرزوها و توانایی برآوردن آن است که سبب بیچارگی می شود.
اگر انسان می خواهد خوشبخت باشد باید زندگانی را در خویشتن متمرکز سازد و اراده و آرزوی خود را در حدود توانایی خویش به کار ببرد....

متن ژان ژاک روسو متن امیل متن خوشبختی متن بدبختی متن آرزو

من بر این باورم که برای تحقق صلحِ جهانی نخست باید به صلحِ درونی رسید ! کسانی که به طور طبیعی آرام و در صلح با خویش اند،قلبهایی گشوده تر به سوی دیگران دارند ......

متن دالایی لاما متن صلحِ درونی متن صلحِ جهانی متن صلح

آدمی هنگامی به جدل روی می آورد که سلاحِ دیگری نداشته باشد. آدمی می داند که دست زدن به جدل شک برانگیز است، زیرا چندان باور پذیر نیست.
اثرِ هیچ چیزی را به آسانیِ اثری که یک جدلگر می گذارد، نمی توان زدود....

متن نیچه متن غروب بتها متن جدل متن شک برانگیز

ما گمان میکنیم که لیاقت و ظرفیت عشق را نداریم.گمان میکنیم اگر بگذاریم عشق در وجودمان راهی یابد،خیلی حساس و با محبت میشویم ولی شخص خردمندی به اسم لوین چقدر قشنگ این مطلب را بیان کرده است:عشق تنها کارِ عقلانی و منطقی است....

متن میچ آلبوم متن سه شنبه ها با موری متن عشق متن لیاقت متن عقلانی و منطقی

تمامی محکومیت انسان در این جمله نهفته است. زمان بشری دایره وار نمی گذرد بلکه به خط مستقیم پیش می رود. به همین دلیل انسان نمی تواند خوشبخت باشد، چرا که خوشبختی تمایل به تکرار است...!...

متن میلان کوندرا متن بار هستی متن خوشبختی متن خوشبخت متن زمان بشری

‍ یک اخلاقیات باور انسان را در مقامِ حیوانی معقول تعریف می کند. این تعریف همان ذات است. اسپینوزا هرگز ذاتی برای انسان تعریف نمی کند و انسان را حیوانی معقول نمی داند. او انسان را با آنچه می تواند انجام دهد تعریف می کند: با بدن و با نفس. اگر بگوییم که ذاتِ انسان نه معقول بودن بلکه چیزی است که می تواند انجام دهد، مسئله چنان تغییر می کند که امرِ نامعقول نیز بدل به چیزی می شود که انسان می تواند انجام دهد. مجنون بودن نیز جزیی از قدرتِ انسان است....

متن اخلاقیات باور متن ژیل دلوز متن یک زندگی متن قدرتِ انسان متن حیوانی معقول متن انسان متن ذات

در سال های جوان تر و ضعیف تر بودنم، پدرم به من نصیحتی کرد که از همان موقع در ذهنم می چرخد. این طور گفت که :
هروقت میخواهی از کسی ایرادی بگیری،فقط یادت باشد همه مردم دنیا شانس و بختی را که تو داشتی نداشتند....

متن اسکات فیتزجرالد متن گتسبی بزرگ متن نصیحت

ما گرفتار عادت زیستن شده ایم، پیش از آن که به اندیشیدن عادت کنیم....

متن عادت متن کامو متن قدم اول اگزیستانسیالیسم

ما انسان ها زمانی ارزش های واقعی زندگی را درک میکنیم که در لبه ی پرتگاه ایستاده ایم.

ژوزف کمبل...

متن پرتگاه متن ژوزف کمبل متن ارزش های واقعی زندگی

به دختران خود یاد دهید؛ قبل از ازدواج به آرزوهایشان برسند، مردان غول چراغ جادویی علاء الدین نیستند..!...

متن به دختران خود یاد دهید متن دختران متن قبل از ازدواج متن آرزوها متن مردان متن غول چراغ جادویی علاء الدین متن برتراند راسل