پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
موهایت را آفتابی نکن باددیوانه می شود....
بهار هم که بیاید عطر نفس هایت چیز دیگری ست!...
هزاران پنجره.../ نه،/ دنیا/ برای تماشای تو/ کم است!...
شبیه ی اسبانِ وحشی بود/ با بوسه ای/ رام شد!...
شب/ تکه تکه / هوا را/ نفس تنگی گرفت/ زمین / خانه ی وحشت...
شبیه ی گلخوابیده بود در آغوش ِ گلبوسه ای گذاشتم برگشتم...
دنیابرای تماشای تواتفاق افتاد!...
آمدم نبودیبرگشتم بدون بوسه...
برف آشفته/ میبارد درونمپشت ِپنجره/ یخ میزند/تنهایی...
بهشتچه کوچک میشودوقتی تو را در آغوش میگیرم....
دردهایمزبانم را جویده انددر اندوهِ دستهایمپاهایمفرو ریخته انداز برابر آینه عبور میکنمچقدر پلاسیده استگربه ی ملوس ِرویاهایم!...
شادمانی /گم شده است/کوچه ها/پُراز اندوه و دلتنگی/چقدر/در خیابان/مُرده ریخته است...
نیمکت/بو می کشد/تنهایی را/پارک/خیس شده است...
سُرخیِ پیراهنت / که پاشیده شد /خیابان / شکوفه زد!...
گنجشک/می خوانَد/گلوی پنجره /می شکوفد/سپیدی/جارو می کشد/کوچه ها را...
هنوز/ سکوت/ ریخته در خیابان/پرت می شویم/ از این سکوت/به آن سکوت...
پاییز/ می رقصد/ میانِ برگها/ میز/ پیرشده از دلتنگی/ دو استکان چای/ می ریزم/ یکی برای خودم/ یکی هم برای نبودنت/ خاطره ها/ دود میشود / بر لبانم...