سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
من نمی دانستم معنیِ «هرگز» را تو چرا بازنگشتی دیگر؟...
من بار سنگین نگاهت را می کشم ولی منتت هرگز...
هرگزنخواستم برویاماقلبها از دورزیباتر می تپند...
شاید از واقعیت خسته بشی اما از رویا هرگز...
کاش دست دوستى هرگز نمى دادى به منآرزوى وصل از بیم جدایى بهتر است !...
تو آن بوسه ای که هرگزاز لبانم نمی افتی...
من نمیدانستم معنی هرگز راتو چرا بازنگشتی دیگر...؟...
من تمنا کردمکه تو با من باشیتو به من گفتی-هرگز-هرگزپاسخی سخت و درشتو مرا غصه ی این هرگز کشت!...
زمستان ها هرگز سرد نخواهند بود اگر تو خاطراتی گرم از شخصی خاص داشته باشی!...
تو در من زنده ای...من در تو...ما هرگز نمی میریم......
کاش هرگز در محبت شک نبود.... تک سوار مهربانی تک نبودکاش بر لوحی که بر جان و دل استواژه تلخ خیانت حک نبود . . ....
همراهت می آیم تا آخر راه و هیچ نمی پرسم هرگز !با تو اول کجاست با تو آخر کجاست .......
شاید کسی که با او خندیده ای را فراموش کنی،اما هرگز کسی را که با او گریسته ای از یاد نخواهی برد......
بعضی وقتها برای ما انسانها از دست دادن چیزی که به آن علاقه داریم ، بدتر از هرگز نداشتن آن است !...
نه هرگز نفرینت نمی کنمفقط می خواهم آنقدر سرو شومکه تو حتی نتوانی سایه مرادر اغوشت بگیری ! ....
هرگز زندگیت رو بر اساس توقعات دیگران پیش نبر....
برای عشق مبارزه کنولی هرگز گدایی نکن...
مرا در آغوش بگیرآنقدر عاشقانهکه وابسته ات شومجوری که جز آغوش توهرگز، پر پروازی نداشته باشم...
عشقم، من هرگز ترکت نخواهم کرد......
زن عشقی راکه برای آن گریسته استهرگز فراموش نمی کند......
سه گروه راهرگز فراموش نکن :آنها که در شرایط دشوار کمکت کردندآنها که در شرایط دشوار رهایت کردندآنها که در شرایط دشوار قرارت دادند....
آزادی بیان و آزادی قلم را میتوانبا یک قدرت بزرگتر از ما گرفت ؛اما آزادی اندیشه را هرگز !...