متن امید
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات امید
واسه روز ولنتاین دو تاستاره تقدیمت می کنم
یه ستاره پربوسه که دلم بی تو نپوسه
یه ستاره پر امید واسه هرکی تو رو دید
کسانی که برای زندگی خود تقلا می کنند
با واژه ی شکست آشنایی زیادی دارند,
\امید\
تنها دلیلی است که آن ها هر بار پس از شکست,
مصمم تر از قبل پیش می روند,
هیچ شکستی قطعی نیست,مگر اینکه نسبت به
امید داشتن خود بی تفاوت شوید.
عکس کودک کاری رو دیدم که بدلیل فقرخودکشی کرده بود.اشک توچشام جمع شدو یادکودکی خودم افتادم امامن همیشه باخودم میگفتم غصه نخور خدا از اون بالا تورو می بینه و دستای کوچیکت می گیره.
باید در زندگی مان یک نفر به نام\رفیق\ باشد.
از آن هایی که بتوانیم در کنارش خود خودمان باشیم. از آن هایی که وقتی می گویم حالم خوب نیست، فقط بگوید کی و کجا باشم؟ بریم پیاده روی!
از آن رفیق هایی که دردهایت را بدون هیچ ترس و قضاوتی...
عازم 1سفرم
سفری دور ازخود من تاخودم
مدتی هست نگاهم به تماشای خداست
و امیدم به خداوندی خدا
درها برای کسانی گشوده می شوند
که جسارت در زدن داشته باشند
جسارت داشته باش
با امید ،با عشق، با محبت و با تلاش در بزن
حتما درها گشوده خواهند شد بسوی روشنائی
زندگی درد قشنگی است که به آن دل بستیم
گاه آنقدر بی رحم که نفست می گیرد
گاه آنقدر شیرین که گمانت آرد
دنیا در کف توست
و همین هم شاید ساده ترین قصه یک انسان است
گاه باید خندید به همه دلهره ها
به هوای گلی از خاک خدا...
یلدا
یلدا دخترم حالت چطور است؟
سرای بخت و اقبالت چطور است؟
بگو جیبت پراز پول است یا نه؟
بگو کبکت خروس خون است یا نه؟
به محفل تو بگو آجیل داری؟
انار قرمزی چون سیب داری؟
هنوز بازار خانه سرد کور است؟
هنوز شوق رسیدن بی عبور است؟
درون...
می نویسم آفتاب اما فقط خود را ببین
آفتابم باش و روشن کن تمام این زمین
می نویسم روشنای من تویی ای آفتاب
یک ستاره کی کند روشن زمین را اینچنین
روز ابری در کنار عشق زیبا می شود
ابر یک مقدار، و باران و ، توهم اینجا نِشین
شب...
از شدت عصبانیت قلبش گرومب گرومب صدا می کرد ..فریاد های نامفهومی در ذهنش غوغا کرده بودند و هر لحظه گیج و گیج ترش می کردند ! بدون اینکه مقصودی داشته باشد تلو تلو خوران قدم بر می داشت ، درست در وسط هیاهوی ذهنش ایستاده بود که نور زرد...
در حسرت فردایی بهتر به خواب می روی تا رویا ببینی...
اما با کابوس مرگ بر می خیزی...
خنده را نقاب می کنی تا پی نبرند به غم اشوب گر درونت ...
سکوت را فریاد می کنی ...
و درد را دیکته ...
در بن بست آینده می دوی و...