بیو پاییز
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو پاییز
چشمهای تو پاییزند
در برگ ریز این خیابانها
چه لبخندها که سرخ می ریزند
در بوسه باران
بر سنگفرش ها
لبانم را نارنجی می کنم
ترانه می خوانم
قدم زدن با تو می چسبد
در یک عکس سلفی...
........
فیروزه سمیعی
چشمِ آسمان گریان ،
نه از غم
از
خرد شدن برگ ها ، زیر قدم های انسان های دل سنگ.
حجت اله حبیبی
دلتنگی مرا ،
برگ پاییزی می داند،
وقتی از ترس ،
دست از دامن شاخه
رها می کند ،
حجت اله حبیبی
برگ های پاییز را
نقاشی کرده ام ،
با مداد رنگی،
تا گرم رنگ ها شوم
و فراموش کنم
سردی ایام را
حجت اله حبیبی
مهر که می رسد ،
آرام از شاخه جدا می شود ،
تا سمفونی رنگ ها را ، زیر گام رهگذران بنوازد،
و
آذر
غم آبان را فریاد زند .
حجت اله حبیبی
من و تو و مهر،
و خش خش برگ ها ،
و چتری بسته
که دست من و تو را می پاید .
حجت اله حبیبی
ما
نگهبان مهریم
و پاییز
زاده ی مهر،
بر ما مباد روزی
که با مهر و پاییز
نامهربان باشیم
حجت اله حبیبی
خویشاوند پاییز است
هرکس
با مهر شروع می کند ،
و با آذر قدم می زند در خش خش برگ های خیابان .
حجت اله حبیبی
عطر دلتنگی پاییز
خیابان گرد است
کاش
با مهر بیاید پاییز،
که دلم
منتظر سردی یک آهنگ است ..
حجت اله حبیبی
گفتی
پاییز ، با کوله باری از مهر می آید،
امّا
رهاوردِ من
چمدانی دلتنگی است .
حجت اله حبیبی
برای مردم گرسنه
برگ ریزان پاییز
دلفریب نیست .
حجت اله حبیبی
پاییز ،
می وزد
بهار ،
می ریزد .
حجت اله حبیبی