رومن گاری: خوشبختی از آن نوع شیرینی هاست که باید بلافاصله و گرم گرم خورده شود. نمی توان آن را با خود به منزل برد. همین که کسی بخواهد آن را به هر قیمت که شده حفظ کند، به یک جهنم مبدل خواهد شد.
ویلیام بلیک: آدمی که طرز تلقی و افکارش را عوض نمی کند ، مثل آب راکدی است که محل زیست سوسمارهای خطرناک می شود ...!
عشق قوی ترین احساسی است که در درون ما زندگی می کند و وقتی عشق به درون تو راه پیدا می کند می تواند کمکت کند تا همهٔ دردهای عاطفی ای که خودشان را در عمق وجودت پنهان کرده اند، از خود دور کنی.
صبح شبیه چیزی که از صبح سراغ داری نیست. اگه عادت نداشته باشی، حتی شاید ملتفتش هم نشی. فرقش با شب خیلی ظریفه، باید چشمت عادت کنه. فقط یه هوا روشن تره. حتی خروس های پیر هم دیگه اونا رو از هم تشخیص نمیدن.
من به قمار اعتقادی ندارم. برایم شانس تصادفی نیست. جهان با ریسمانی نامرئی محدود شده است. فقط باید کمی سر گره شان را شل کنیم تا همه چیز برایمان مشخص شود. کلکسیونر عطر نوشته ی کتلین تسارو ترجمه ی فروغ مهرزاد
سلامی گرم و شاخه گلی نثار همه ی آنانی که دوستمان داشتند و آن گونه که باید، دوستشان نداشتیم. _رضوى عاشور ترجمه: محمد حمادی
زمانه سیاه سپری می شود ، روشنایی بر آستانه ایستاده است ، باران می نشیند ، آسمان صاف خواهد شد ، آرامش خواهد رسید و شوربختی ها پایان می گیرد . اما تا این همه در رسد ، چه رنج ها که بر ما نخواهد رفت ! - اشتفان تسوایگ
در چه جهان دلتنگ کننده ای زندگی می کنیم.
گریه کن: این اشک ها گلبرگ های قلب اند.
گلویم را صاف می کنم تا به خودم نشان دهم همه چیز عادی است، شبیه آن دختربچه که در هیروشیما پیدایش کردند، همه چیز مرده بود و او برای عروسکش آواز می خواند.
یک مترسک خریده ام عطر همیشگی ات را به تنش زده ام؛ گوشه اطاقم ایستاده! درست مثل توست؛ فقط اینکه روزی هزار بار مرا از رفتنش نمی ترساند...!
مهربان باش ولی این تصور را نکن که همه آدم ها خوش قلب هستند و نیت پاکی دارند.
قلب دلایلی دارد که عقل چیزی از آن ها نمی داند.
این را عمیقاً درک کن که؛ لحظاتی که اکنون زندگی می کنی، تمام دارایی توست.
زن سالم شباهت فراوانی با گرگ دارد؛ قوی، استوار، سرشار از نیروی زندگی، حیات بخش، واقف به قلمرو خویش، ابداع گر، وفادار، پرجنبش و فعال. کلاریسا پینکولا استس/ زنانی که با گرگ ها می دوند
سفر کردن آدمی را متواضع می سازد. تازه می فهمیم چه جای کوچکی را در این دنیا اشغال کرده ایم. _گوستاو فلوبر/از کتاب مادام بوواری
بر فضایی که او قدم زده است بوسه بزن از اینجا تا پنجره او بر زمان ردی به جا گذاشته _ایان مک یوان رمان" ماشین هایی مثل من،آدم هایی مثل تو" ترجمه ی اشکان دانشمند
عشق،فراتر از میل و کشش داشتن یه جور احساسِ مسئولیت و نگرانیِ شیرینه برای رفاه و سعادتمندیِ کسی که دوستش داری.
غربت به دور ماندن از خانه و دوستان ربط ندارد همینکه به خودت رها میشوی و حتی نزدیک ترینِ آدم ها معنی حرف و حرکاتت را نمی فهمند،در غربتی
فئودور داستایوفسکی : آن کسی که وجدان دارد اگر به اشتباه خود پی برد ، رنج می کشد این خود بیش از اعمال شاقه برایش مجازات است.
لذت یا شادی؟ بسیاری از مردم،لذت و شادی را مترادف هم می دانند اما آنها کاملا با هم متفاوتند لذت گذرا است ،در حالی که شادی طولانی مدت است. لذت به جسم تعلق دارد اما شادی از جنس روح است. لذت در گرفتن است و شادی در بخشیدن. لذت را...
وقتی که چیزی به من مربوط نیست چرا حرفش رو بزنم؟ از همان اول تصمیم گرفته بودم کم حرف بزنم هر قدر کمتر حرف بزنی، همان قدر کمتر دچار تناقض می شوی، همین تناقض هاست که پای آدم را توی پرونده های مختلف می کشاند و تا بیایی چشمت را...
سراپا خیس از عشق و باران در پاسخ شان چه خواهی گفت؛ اگر بپرسند آستینت را کدام یک تر کرده است ؟!
ایزومی شیکیبو: به راحتی میتوان بیزار شد ، از این هستی ملال آور؛ اما چگونه میتوان از آن دل کند!؟ وقتی کودکی بر آن راه میرود.