متن دستهایت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دستهایت
اگرزیرباران رفتی؛چترباخودنبر،بگذاردستهای باران،گونه های زیبایت رابه جای من نوازش کند.
دستانم دستانت را لمس کرد
و با حضورت
یک واژه دیگر به نام تکیه گاه
هم معنی تو
به واژه نامه ، اضافه شد.
از فالگیر شهر خبرت را بگیرم
یا از همان کافه ای که می رفتیم
نمی دانم ، از شال گردن مورد علاقه ات
و از ماه تولدت
حتی از ماه شب
فکرکنم ابرها بدانند
شاید هم،از بستنی نسکافه ای که دوست داشتی
سراغت را از کجا بگیرم؟!
من بی تو...
دستهایت را پر از شکوفه کن
دستهایت را
برای نوازش موهای پریشانم
در باد کم دارم
رعنا ابراهیمی فرد
خواب بودم و برای اولین بار بود که تو را در خواب می دیدم تو به خوابم آمده بودی ،قدم رنجه کردی بودی ،خواب من کجا و شما کجا کجا بودم یادم نمی آید ،در خواب ،خواب بودم شاید هم بیمار بودم ،درست است رنجور بیمار ......و تو آمدی و...
من چقدر خاطره ی نداشته دارم از تو ،
چقدر قرار های نگذاشته ،
کافه های نرفته ، نیمکت های ننشسته ،
چقدر دوستت دارم های نگفته ،
حرف کمی نیست وفاداری به دست هایی که تابحال لمس نکرده ای...
«بهزاد غدیری»