متن دلنوشته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته
طبیعت زندگی ما آدما مثلِ قطب های آهن ربا میمونه
زمانی که فاصله میگیری، اهمیت بیشتری واست قائل میشن
اما وقتی بیش از اندازه بهشون نزدیک میشی
به مرور زمان ازت دل زده میشن!
به آدمای این مُدلی اصرارنکنید
چرا که هرچقدرهم تلاش کنی نمیتونی
ذات آدمارو تغییر بدی.
بهنوش...
دلتنگی گاهی اشک میشود و از چشمت می چکد ولی کسی نمیفهمد گاهی بغض میشود ودر گلویت میماند و کسی نمی فهمد گاهی درد میشود و قلبت را ب سخره میگیرد و کسی نمی فهمد گاهی لرز میشود و ب هق هق می اندازدت وکسی نمی فهمد چه سخت است...
فقط در شرایط بحرانی زندگی ات متوجه می شوی
چه کسی کنار توست و چه کسی مقابل توست
کسی که کنار تو می ماند
حتی اگر از خون تو نباشد، همخون توست...
چهل سالت شده:
یه روز وقتی پشت چراغ قرمز داری به یک دختر گل فروش لبخند میزنی و پسربچه ها رو از شستن شیشه ماشینت منع می کنی
یه عطر آشنا...
یه نگاه از دور...
یه لبخند شبیه به...!
یکهو با رایحه همون عطر مثل کپسول زمان پرتاب میشی به...
چقدر خوبه
یه وقتایی به خودمون استراحت مطلق بدیم
به هیچ چیزی فکر نکنیم
نه به کسی که ازش متنفریم
و نه کسی که عاشقش هستیم
نه به آسمان فکر کنیم و نه دلهره مرداب پیر
نه اضطراب کویر را داشته باشیم ن شوق باران
مثل یک کمای مطلق
ساعتها...
قدَم که میزَنم....
نفَس که می کِشم...
یاد میگیرم که ،
بودن را بَلَد شوَم....
که ،
نَبودَن را بَلَد نَشوَم...!
این روزها ، نَبودَن را ، همه بَلَدند....
بگذار ، من بودن را بَلَد باشم...!
ستاره ح
هنوز هم که هنوز هست...، رویایِ تو ، به دنبالِ من است...!
اما نمیدانم چگونه است که دیگر ، شبانه هایم در تو تعریف نمی شوند!
شاید احساسِ یکنواختی
تمامِ تعریف های تنهایی ام را دربرگرفته!
و... چقدر سخت است که
منِ وجودت
دیگر نخواهد که...
کسی او را دوست...
مهربانم...
دلَت نخواهد...اما ،
همان جایِ همیشگی مان نشسته ام و بی دلیل به تو فکر میکنم...
همان جای همیشگیِ...و من... و خیالِ تو...!
میدانم ، به من نمی آید...اما تو ،
آنقدر برایم تاثیر پذیر هستی که حتی نشناختنت را هم برای خودم زیبا تعبیر میکنم!
خدا را چه...
حالا دیگر...
نه تو میتوانی...، وَ
نه من می توانم...!
کاش کسی ، این میان باشد که مردِ عمل باشد...!
که بلَد باشد نبودنت را...
که از حفظ شود نخواستَنَت را...
باور کن...
که
هنوز هم نمیدانم ،
با این همه آبِ از سَر گذشته ، چه کنم...!
ستاره ح
بعضی چیز ها تاوان دارد...
بیچاره خیالت ...!
این روزها دارد تاوانِ
تمامِ بوسه هایِ نکرده اَت را
به من پس می دهد...!!!
ستاره ح
آدم هایِ زندگیِمان به کِنار...،
اما
گاهی وقت ها که خوب فکر می کنم...،
بیشتر و بیشتر به این نتیجه می رسم که
بیشترِ لحظه هایی که در این دنیا نفس می کِشیم
سهمِ ما فقط
نگاه کردن به چیزهاییست که دوستِشان داریم
چه برسد به آنهایی که...
آرزویِشان را...
یک روز باید فرار کرد
به جنگل رها شده در خاطره
به روزهای بی بازگشت تاریخ
به عمق دوست داشتن های ساده قدیمی
به روز های دور ...
تنها چیزی که می خواهد
یک پای پیاده ...
در پله های مخفی شده ی قلبمان است
رعنا ابراهیمی فرد
من یک شاهزاده ام
وقتی می توانم
جوابِ تمام بی احترامی هایت را بدهم
اما ترجیح می دهم سکوت کنم
من یک فیلسوف ام
وقتی می توانم
دروغ هایی را که می گویی رو کنم
اما ترجیح می دهم سکوت کنم
من یک جنگجوی شجاع هستم
وقتی زیرکانه زیر پاهایم...
پسران جوانی بودند
که بخاطر رسیدن به عشق اشان
در همهمه جنگ ایران و عراق
سربازی رفتند
و در باتلاقی مردند
سربازانی که بعد از بازگشت به خانه
دست عشق اشان را در دست دیگری دیدند
پسرهایی که در کشیک شبانه پادگان
از سوز تنهایی خودکشی کردند
پسرهایی که از...
فکر میکردیم همیشه هستیم و هیچ وقت برای محبت به خودمون دیر نمیشه
فکر میکردیم وقت هست که بعدا نگران خودمون بشیم
یا ی فردایی که هیچ وقت از راه نرسید به خودمون بگیم که ایده آل نیستیم اما همین جوری هم لایق دوست داشتنیم و برای اثباتش از خودمون...
چقدر خوبه بین این همه آدم یه نفر رو پیدا کنی که شبیه هیچکدوم از کسایی که میشناختی برات نباشه، دقیقا یه نسخه ی بهتر از خودت رو به روت قرار بگیره..
نیاز نباشه خودتو تعریف کنی واسش و با یه نگاه بفهمه چی میخوایی بگی!
وقتی بهش تکیه کنی...
ببین مهربون...
رنگِ دوست داشتنِ من...
رنگِ غش و ضعف هایِ هفده سالگی نیست...
یا تندیِ تبِ عشق هایِ هجده سالگی...
رنگِ دوست داشتنِ من...
کسلیِ عصرایِ چهل سالگیه...
که بی حوصله جلویِ تلویزیون می نشینی....
رنگِ دوست داشتنِ من همون چایِ قندپهلوییه که برات میریزم وچندخط شاملویی که برات...
طوری دوست داشته باشید
که هیچ کس مثل شما دوست نداشته باشد
طوری عشق بورزید
که هیچ کس مثل شما عشق نورزد
طوری مهربان باشید
که هیچ کس مثل شما مهربان نباشد
طوری به خود برسید
که هیچ کس مثل شما به خود نرسیده باشد
طوری خود را دوست داشته...