بیایید بیایید که جان دل ما رفت بگریید بگریید که آن خنده گشا رفت
کاری که نگاه تو شبی با دل ما کرد با خلق نکرده است نه چنگیز نه تاتار
تا دل به هوای وصل جانان دادم لب بر لب او نهادم و جان دادم
تسلا میدهد دل را غم عشقت
نه بستهام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تختهپاره بر موج، رها، رها، رها من ز من هر آنکه او دور ، چو دل به سینه نزدیک به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی...
دل و دین و عقل و هوشم همه را بر آب دادی ز کدام باده ساقی به من خراب دادی ؟
دل ما هر چه کشید از تو کشید هرچه از هر که شنید از تو شنید گر سیاه است شب و روز دلم باید از چشم تو، از چشم تو دید غنچه از راز تو بو برد، شکُفت گل گریبان به هوای تو درید موج اگر دعوی دریا دارد گردن...
نیست رنگی که بگوید با من اندکی صبر ، سحر نزدیک است هر دم این بانگ ، بر آرم از دل وای! این شب چقدر تاریک است
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
واسه هر چی که از جون و دل مایه میزاری راحتتر از دستش میدی :)
دلم پر است پر پر پر پر... انقدر که گاهی اضافه اش از چشمانم میچکد.... ️️
شکستن قلب انسان ها ، اصلا کار دشواری نیست و از دست هه برمی آید! آن چه دشوار است، نشکستن دل هاست ...
به دلم نشستی ولی دو زانو ! معذب نباش ، برو عقب قشنگ تکیه بده پاهاتم دراز کن ، این دل فقط جای توئه … ️️️
نکُند دل نکَنی،دل بکَند بهرِ تو دل دل نَکُند؟ برود در بر یار دگری، صبح که بیدار شوی...