به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم میگذرد...
چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی #
از آن ساعتی که فهمیدم ، دوستم داری ؛ هر لحظه در دلم رخت میشویند !
شادیهایم هدیه به تو ، کم بودنش را بر من خرده مگیر ، این تمام سهم من از دنیاست
وقتی تو نیستی ... شادی کلام نامفهومی ست ! و دوستت میدارم رازی ست که در میان حنجره دق میکند! و من چگونه بی تو نگیرد دلم ؟ اینجا که ساعت و آیینه و هوا ... به تو معتادند ...
حسادت احساس وحشتناکیه. به هیچ کدام از رنج ها شبیه نیست. چون هیچ شادی و یا حتی غم واقعی تو حسادت وجود نداره. فقط رنج میده و بس. نفرت انگیزه!
برای زاییده شدن و مرگ، درمان و چارهای وجود ندارد، باید فاصلهی بین این دو را شاد بود.
عشق شادی ست عشق آزادی ست عشق آغاز آدمیزادی ست
باید دنبال شادی ها گشت ولی غمها خودشان ما را پیدا میکنند.
شرح این , از سینه بیرون می جهد لیک می ترسم که نومیدی دهد. نی مشو نومید, خود را شاد کن پیش آن فریادرس , فریاد کن.
شاد بودن به این معنا نیست که همه چیز خوب است، شاد بودن به این معناست که شما تصمیم گرفتید فراتر از هرآنچه کامل نیست را ببینید.