پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
از رگِ خوابِ چشمه ی رویا،/ رفته نابِ جنونِ ناپیدا/خوابِ شیرینِ عاطفه، هر دم،/ در پیِ پلک های فرهادی ست/شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)...
تلخماما،تُو که فرهاد شوی؛شیرینممطمئن باش که حتما؛به دلت میشینم...
وقتی تبسم کرد سیب از شاخه افتاد!موهای دختر باز شد با بوسه ی باد!احساس آمد یک پسر تب کرد از عشقاینگونه شیرین خلق شد در قلب فرهاد...◽شاعر: سیامک عشقعلی...
جز بغض ندارم پناهی دگر منلعنت به خودم که دادم به عشق تنفرهاد شدم و گمان کردم میشود شیرینماما ز بیستون،اورا با خسرویش میبینمندانستم او خسرو را میخواهد نه من رااو صلح را دوست دارد نه جنگ تن به تن را...
باامروز نمیدانم چند روز است عاشقت شدم؟اما میدانم حس عشقم به تو آنقدر زیاد است که دوست دارم زمان در همین لحظه متوقف شود لحظه ی باتو بودن ️عشق بین من وتو نمی خواهم شبیه لیلی ومجنون ویا شیرین و فرهاد باشدمن میخوام من و تو خود اسطوره ای جدید از عشق باشیم️...