متن صید
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات صید
صدای النگویش بود
که نسخهی دلم را پیچاند
- دلی که پاییز بود و
طلاییترش کرد-
کاش آن کوزه به دوش را
هرگز ندیده بودم
کاش تلاطمِ موهایش در باد
کاش ساقِ پاهایش در آب
کاش ماهیهای مست را
هرگز ندیده بودم
نمیدانم امروز چندم است
در کجا و برای...
درون چشمانِ دریایی ات
سالهاست دو صیاد
در سکون
با قلبشان به هم دست تکان می دهند
پس
کی خبر از صید خواهد شد؟
«آرمان پرناک»
درونِ چشمانِ دریایی ات /
سالهاست دو صیاد در سکون /
با قلبشان /
به هم دست تکان می دهند /
پس /
کی خبر از صید خواهد شد؟
«آرمان پرناک»
ای هوای نفسم فکر و خیالم همه تو
یوسف قلب خرابم همه یادم شده تو
من اسیر تو شدم یا که نشانم شدی تو
من تو را صید شدم یا که شکارم زده تو
رنگ گیسوی سیاهت رفته در قاب دلم
هر کسی موی تو را دیده به یلدا گفته...
من آهو گفته بودم صید هیچ
صیادی نخواهم شد..
آن گرگ چشمانم را هدف گرفت..
در نگاهش صید شدم.
المیرا پناهی-درین کبود
نویسنده