سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
نامه ای از هزاران نامه ام برای او که تصدقش میرومگرمای زندگی ام سلام وقتی خسته می شوم ،دوست دارم فقط تو به من بگویی عزیزم دورت بگردم خسته نباشی ومن غرق در آغوش گرمت شوم از وقتی که رفتی خودم را با خیال دیروزهایت مشغول می کنم تا شاید ناغافل امدی وچون گذشته از پشت مرا غرق در آغوش وبوسه هایت کنی ،چه توهم زیبایی !فکرش هم مرا ارامم می کند جان دلم من دیگر آن دخترک پر هیاهوی دیروز نیستم که خواستنی هایش شاید تورا از من دور می کر...