متن هدی احمدی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات هدی احمدی
بعضی آدما انگار مهره ی مار دارن
انگاری با یه نگاه طلسم میکنن و بند دلتو به خاطرشون گره میزنن ، گره ی کوری که حتی دندون منطق هم نمیتونه بازش کنه.
مهارت عجیبی تو ثبت ثانیه های زندگیت به نام خودشون دارن جوری قلب و ذهنتو اشغال میکنن که...
پایان را میدانستیم اما آغاز کردیم
مثل رفتن زیر باران بدون چتر
و رقصیدن و چرخیدن در هیاهوی
قطرات و خیس شدن با عشق
با آنکه میدانیم پایانش تب و درد است
مثل نوشیدن قهوه که بدجور دلچسب
میشود اما تلخی اش ماندگار
آری آخر قصه ما از ابتدا پیدا...
اعوذ ب الآغوش تو ؛ من شر غمهای جهان 🤍
هیچکس مثل تو مرا به آغوش نکشید
هنوز شانه هایم از هرم نفسهایت گرم است
هنوز صدای قلبت در تمام وجودم زمزمه میشود
آغوش تو همان بهشتیست که جزایش جهنم است ، چه باکم از آتش که یک لحظه آغوشت...
قشنگی دنیا به داشتن کسیه که تو رو میفهمه
کسی که بودنش بهت اطمینان خاطر میده
کسی که نمیزاره غم به دلت بشینه، واسه حال خوبت هر کاری میکنه
کسی که دلتنگیاتو درک میکنه و میشه سنگ صبورت
قشنگیه دنیا به داشتن کسیه که دوستت داره، دوستش داری، با شادیات...
میترسم!
ازانسان هایی که فقط نام انسان را یدک می کشند!
همان ها،که باید برگردند وپشت سرشان را
نگاه کنند
شایدآبرویِ ریخته شده ی کسی به آنها خیره شده باشد؛
همان هاکه تمامِ دغدغه شان، بهشتی ست نامعلوم،
وجهنم حقیقی را باقضاوت های نابه جایشان پیش رویت قرارمیدهند؛
همان هاکه...
ببین تمام من شدی
ومن در حسرت کمی بیشتر
غرق تو شدن عاشقانه میسرایمت
لمست میکنم بی آنکه جلوه حضور باشی
صدایت میکنم بی آنکه بشنوی مرا
آه از بوی تنت
بی حضورت میپیچد به جانم
ما زنها اینگونه ایم
عاشق که میشویم دنیا ، دنیا رویا میبافیم
در رویاهایمان...
میخواهم باتو باشم.
فرقی نمی کند چند سال طول می کشد...
چند ساعت باید دوری ات را تحمل کنم.
می خواهم دستانم فقط دستان تو را لمس کند
از بوسه ی لبان تو مست شوم و
آغوش تو آرامم کند.
نغمه ی عشقمان آهنگ دوست داشتن بسازد با طرح
نگاه...
زن که باشی ...
دوست داری ساعت ها برایش از عشق فلسفه ببافی
تا یک لحظه لبخندش را ببینی .
می توانی تمام دردها را تحمل کنی و تنهایی به دوش بکشی ،
اگر درمانش آغوش معشوقه ات باشد .
ساعت ها با حرف هایش کلنجار میروی ، ذهنت
جنگی...
آشوب نبودنت ک به جانم رخنه می کند
باید دَوید تمام فاصله ها را تا تو.. .
به وقتِ نبودنت، تکرارِ حرف و کلام و شعر و موسیقی، چاره نیست آشوبِ مرا...
چاره، گِره دستان توست در دستانم
چاره، نگاهِ چشم در چشم توست در چشمانم
چاره، آرامش کلام توست...
بعضی از آدمها در زندگی ات هستند که از همان لحظه ی اول که وارد میشوند
حضورشان عطر و قشنگی خاصی دارد .
همان آدمهایی که با لبخندشان دلتان غنج میرود .
همان هایی که با اولین کلماتشان تا ناکجاآباد رویاها میروید و قند در دلتان آب میشود .
همان...
مگر می شود تورا از خاطرم دورکنم ،
می خواهمت ازدل وجان...
تورا با تمام وجود در آغوش میگیرمت
میبوسمت...
وسط میدان شهر...
میان باجه های شلوغ...
در باران...
می خواهم همه بدانند لیلی قصه منم...!!!
و آغوشِ تو از آن من است!
نمی خواهم عشق چون سکانسی شود در...
روزی میرسد که در خاطره ها من بزرگترین اشتباه تو باشم و تو زیباترین اتفاق من
من درد باشم و تو سرد
من سکوت باشم و تو فریاد
روزی من از دیار قلبت کوچ میکنم و تو در میان قلبم تا آخرین ضربان اتراق میکنی
روزی که تو مرا ازیاد...
توهمیشه وهمه جادرمن حضورداشته ای...
در وسطِ خنده هایم،
در درون بغض هایم،
در میانِ اشک هایم...
باخیالت،درخلوتِ ذهنم وجب به وجبِ این شهرِشلوغ راقدم زده ام
بغض کرده ام،
باریده ام.
من بارهاوبارها با تصورِ رفتن ها و نبودن هایت،
گریه نکرده ام،بلکه جان کنده ام؛
وبایادت تمامِ آهنگ...