درد یعنی از قضا عشقت خرافاتی شود خواستم بوسش کنم، یک عطسه آمد... ایست داد
یک بوسه که از باغ تو چینند به چند است...؟ ️️️
هر شب بدون بوسه جدا میشوی ز من انگار بر دهان تو فردا نوشته اند .
شِعرے که آلوده به بوسه هاےِ تو نباشَد نَگفتنے ست..!!
اے لبانت بوسه گاه بوسه ام خیره چشمانم به راه بوسه ات ...
گفتم دلم از تو بوسهای خواهانست...!
بوسه ای داد به من، عرش خدا ریخت بهم ️️️
چاره دردهایت اغوش من است بگذار کمی به زبان بوسه حرف بزنیم ...
بوسه، اولین جرعه از جامی است که خداوند آن را از چشمه ی عشق پر ساخته است.
بوسه آن گاه قشنگ است که تمرین نشود بپری ماچ کنی جیغ کشد ذر بروی
آرام آرام/ عبور کردم از مرداب/ زیر برگ های نیلوفر/ صدای بوسه ی اردک ماهی ها
آغوش آغوش/می ریزند بدون بوسه/گریه ی درختان
بوسه از خاطره آموخت جا گذاشتن رد را
یک بوسه ز تو خواستم و شش دادی شاگرد که بودی که چنین استادی
بوسه هایت طعم عجیبی میدهند طعمی بین بهشت و زندگی️
وقت رفتن.../میگفت ، زودبرمیگردم/بوسه ، هنوز چشم براهست
از لعل لب شکرفشانت یک بوسه به صد هزار جانست
عاشق حاضر جوابی ات شدم که هیچ دوستت دارمی را بی بوسه نگذاشتی...
به دیدار (تو )می آیم برایم بوسه ای دم کن!
ز تلخ گویی من عیش عالمی تلخ است به بوسه ای چه شود مرا دهان بندی
عشق یعنی چیدن یک بوسه از لب های یار عشق یعنی سوختن یک شمع در شب های تار
ای لبانت بوسه گاه بوسه ام خیره چشمانم به راه بوسه ات
یک بوسه ربودم ز لبت دل دگری خواست