پیامک غزل
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پیامک غزل
از نغمه داودی تو مدهوشم
هر صبح غزل از،لب تو مینوشم
هر چند زمستانی و سرد است شبم
با یاد تو گرم میشود آعوشم
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
قرار بود همیشه قرار من باشی
وروشنایی شبهای تار من باشی
قرار بود که حرفی نگویی از رفتن
شبیه سایه بمانی کنار من باشی
قرار بود دلت را به غیر نسپاری
همیشه بر سر پیمان و یار من باشی
قرار بود بتابی به نیمه شب هایم
ستاره ای بشوی در...
تا پاک کنی از همه دنیا اثرم را
آتش زده ای دفتر شعر و غزلم را
تا پاک شود رد خیال من از این عشق
تا شک نکند هر که ببیند خبرم را
خشکیده درختم که به امید تو گل کرد
آتش زده ای باغ گل پر ثمرم را
یک...
درسینه نهان کردم راز دل ویرانم
تا کس نشود آگاه از حال پریشانم
هر چند گریزی نیست ازتیر بلای تو
من باز به شوق تو هر روز غزل خوانم
مشتاقم و مهجورم بی خوابم وآشفته
یارب نظری فرما بر مستی وحرمانم
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
ویرانه شدم خانه ات آباد کجایی
کمتر بزن آهنگ غم انگیز جدایی
فریاد سکوت من دلخسته بلند است
اما نرسیده است به گوش تو صدایی
در می زنم آنقدر که دل را بگشایی
شاید که تو هم دل بسپاری به گدایی
شاهی و دلم مهره شطرنج دل توست
تنها تو...
خانه ی این کدخدا هم عاقبت ویران شود
ظلم بی حد میکند نفرین عالم پشت اوست
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
باز با فکر تو با دلهره درگیر شدم
در عبور از غمِ این فاصله، زنجیر شدم
در خیالاتِ به هم ریخته ام، سطر به سطر
یاد بی مهری ات افتادم و دلگیر شدم
من چه گویم که چه آورده غمت بر سرِ دل
رفتی و بعدِ تو از زندگی ام...
دارم از دست تو صدها گِله، باید چه کنم
گر به جورت نکنم حوصله، باید چه کنم
من به هر درد صبوری کنم امّا تو بگو
با دل آشوبیِ این فاصله، باید چه کنم
گرچه هر مسئله با عشق شود حل لیکن
چون شود عشق خودش مسئله، باید چه کنم!!...