تو اگر باشی و من باشم و باران باشد به بغل می کشمت گر چه خیابان باشد!!
مرا هنگام رفتن در بغل کردی،ولی این کار دقیقا مثل بسم الله یک قصاب میماند
سخت دلتنگم و آغوش تو را می خواهم که قرار دل بیچاره ی عاشق بغل است
پاییز بغل میخوام ترین فصل ساله
مرا محکم بغل کن زنده خواهم شد به آسانی که گرمای تنت در گردش خونم اثر دارد..
میشود بین دو دستت یک بغل،جا واکنی؟ غیر من،هر دلبری را تا ابد حاشا کنی
کاش یه نردبون بودکه وقتی حالمون خوب نبود ازش بالا مرفتیم وخدارو محکم بغل میکردیم...
بغل ابراز علاقس ولی بوس تزریق علاقس
بی مهابا بغلم کن وسط مردم شهر /به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
زمستان که بیاید اوضاع بهتر مى شود کسی به دو عاشق که از سرما یکدیگر را بغل کرده اند کاری ندارد …
کم کن این فاصله را قصه بغل می خواهد...
شوفاژ نمیکند اثر بغل مگر کند اثر...
هوای پاییز جون میده واسه مچاله شدن تو بغلت
من بجای هر دومان قدم میزنم برگها را عاشق می شوم باران را دستم به تو نمی رسد پاییز را بغل می کنم ..
شارژ شگفت انگیز فقط بغل تو
ذوق اولین بغل زود فراموش میشه ولی بغض آخرین بغل هیچ وقت فراموش نمیشه
دقایقی در زندگی هستند که دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود که میخواهی او را از رویاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی....
کاش یکی بود تو بغلش گریه میکردم دردودل میکردم وجودش ارامش بخشم بود میشد یه تکیه گاه محکم
بغلم کن شبیه یه مرداب هیچ چیز و کسی مزاحم نیست بوسه بگذار رو شقیقه ی من واسه کشتن اجازه لازم نیست
عشق واقعی یعنی یه بغل محکم بعد از یه دعوای سخت
آنکه یارش در بغل دارد چه داند حال من
گر چه یک روز مرا سخت بغل میگیری کاش آن روز کفن عطر تو را پس ندهد...
ای کاش میبردی تمام خاطراتت را از تو برایم یک بغل افسوس مانده
تو این وضع داغون و هوای غمگین پاییز تنها راه نجات بغله!