چه غریب ماندی ای دل! نه غمی، نه غمگساری نه به انتظار یاری، نه ز یار انتظاری
سفر تو کردی و من در جهان غریب شدم
برو که مثل همیشه سپردمت به خدا منم که مثل همیشه غریب می مانم
من دلم پیشِ غریبی ست که نامش وطن است
سفر تو کردی و من در وطن غریب شدم...!
من چه گویم که غریب است دلم در وطنم
به زنده بودن من نام زندگی مگذار که این غریب فقط رنجِ زندگانی برد
چه غریبانه تو با یاد وطن می نالی من چه گویم که غریب است دلم در وطنم...
یک تن نیافتیم که بفهمد زبان ما همشهریاند مردم وُ ما در میانْ غریب!
بیرون از پیله ی خود راه گم کرده بود پروانه ی غریب
سلام، غریب تر از هر غریب! سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زایر، بهشت گمشده! سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده! سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده! سلام، امام غریب من!
من بی تو در غریب ترین شهر عالمم بی من تو در کجای جهانی که نیستی
شب غریبان سحر ندارد (2) سکینه امشب پدر ندارد غریب حسین جان، غریب حسین جان (2) بهار زینب خزان ز آه است (2) گهى دو چشمش به نور ماه است گهى نگاهش به قتلگاه است غریب حسین جان، غریب حسین جان (2) نسیم صحرا شده معطر (2) ز عطر روى...
بی قراری و بی قرارتم به خدا تا نفس دارم من کنارتم به خدا میرم هیچ کسی فردا واسه تو نمونه روی من حساب کن که یادتم به خدا فردا به جای همه شمشیر میگیرم کافیه لب تر کنی واست میمیرم نمردم که تنها شی نبینم غریب باشی بیا زیر...
چه غریب ماندی ای دل نه غمی نه غمگساری نه به انتظار یاری نه ز یار انتظاری
چه غریبانه تو با یاد وطن می نالی من چه گویم که غریب است دلم در وطنم
پرسه در خاک غریب پرسه بی انتهاست همگریز غربتم زاد گاه من کجاست
مظلوم حسین غریب حسین تنها حسین بی کس حسین عطشان حسن عریان حسین
به راه دین از تن و از سر گذشتی/ز قاسم و عباس و اکبر گذشتی اگر چه در خون بودی آخرین ساعات/به زیر تیغ و نیزه کردی مناجات مُجیب المضطر/چو لاله پرپر/شهید بی سر/غریب مادر حسین ِ مظلوم..
قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟ از کجا وز که خبر آوردی؟ خوش خبر باشی، اما، اما گرد بام و در من بی ثمر میگردی انتظار خبری نیست مرا نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس برو آنجا که تو...